قضاوتی صادقانه

 

سلام

 

حتماً میدانید قضاوت و قضاوت کردن کار بسیار سختیست

 

اینکه آیا نسبت به موضوعات پیش رویت قضاوتت صحیح است یا نه ؟

 

خصوصاً اینکه اگر میخواهی نسبت به موضوعی ادله ای بدهی

 

این ادله صحیح و منطقی باشد .

 

گاهی اوقات فکر می کنم تا حالا چند تا قضاوت درباره دور و برم کردم که آن قضاوتها درست بوده  یا چند مورد قضاوتم بی مورد بوده که بعد موجب پشیمانی من شده است ؟

 

 

نکند تا به حال این زودقضاوت کردنم باعث زدن خیلی تهمتها بوده باشد .

 

همیشه وقتی به خودم رجوع میکنم میبینم که جایی بوده که زود قضاوت کردم .

 

و همینجا اگر کسی از اطرافیانم اینجا را میخواند از او عذرخواهی میکنم ..

 

گاهی میشود بیرون گود نشسته ام و به کسی انتقادی میکنم  .

 

و بعد میفهمم که درباره  این انتقاد  اگر کمی فکر میکردم حتماً  با زبانی نرمتر حرفم را می زدم .

 

حساس بودن خیلی هم خوب است اما اگر مدیریت نشود ممکن است شخصیتمان را زیر سؤال ببرد .

 

همیشه متأسفانه این قضاوتهای نا به  جا  در کشور ما هم بوده است

 

کسانی که خود را صاحب تریبون میدانند حرفهایی میزنند که شاید بگوییم خیلی با منطق جور در نمیآید .

 

همیشه باید بدانیم که حرف زدن درباره عملکردها باید از روی صمیمیت باشد

 

تا قضاوت صادقانه تری بکنیم ..

 

مسؤولین در رده های بالاتر اگر میخواهند در باره عملکردهای گذشته مسؤولین

قضاوتی بکنند نباید از روی کینه باشد بلکه این باید از روی نقد منصفانه قضاوت کنند

 

در ورزش ما هم متأسفانه به یک دعوای روزانه تبدیل شده است .

 

اگر رسانه های ورزشی را مروری کنی میبینی فلان مربی به خاطر نگرفتن یک خطا همه چیز را زیر سؤال میبرد

 

و زود قضاوت میکند . بدون اینکه فکر کند چرا باید این حرف را بگوید ؟

 

خلاصه قضاوت کردن در مورد دور و اطرافمون خیلی سخته باید مواظب باشیم ..

 

 

البته قضات محترم وظیفه ی شان بسیار سنگین است

 

اگر دانسته در قضاوتشان حقی را ضایع کنند خدایی نکرده موجب عقاب خداوند میشوند

 

امام صادق علیه السلام :

 

قاضیان چهار گروهند : سه گروه در آتشند و یک گروه در بهشت . مردى که دانسته حکم ناحقّ صادر کند ، این قاضى در آتش است . مردى که ندانسته (و بى‏اطلاع از احکام و قوانین) حکم ناحقّ دهد ، این نیز در آتش است . مردى که ندانسته حکم درست و حقّ صادر کند ، این هم در آتش است و مردى که دانسته حکم حقّ و درست را صادر کند ، این قاضى در بهشت است .الکافی : ۷ / ۴۰۷ / ۱ منتخب میزان الحکمة : ۴۷۲

  

 

دوست

 

سلام

 

...

 

این چند روز که به 2 3 وبلاگهای خوب و با محتوای حرف دل زنی با عینک موجدار و رسانه بهار که امروز سر زدم

 

همه این دوستان به نوعی از دوست و دوست خوب و مهارت دوستیابی حرف زدند

 

میخواهم بگویم این دوستان حتماً از نوع نگاهشان پیداست که واقعاً داشتن یک دوست خوب برای هرکسی یک نعمت است ..

 

 

نعمتی که اگر کسی دارد امیدوارم قدرش را بداند ..

 

این مهم است که پدر و مادر انسان دوست ما باشند

 

شرایط ما را درک کنند ...

 

تا ما بتوانیم آنچه در دلمان میگذرد به آنها بگوییم

 

اما یک نکته اینجا مهم است .

 

اینکه مهارت این دوستی یابی که چقدر بلد باشیم ؟

 

چگونه میشود یک دوست خوب برای خود انتخاب کنیم ؟

 

گاهی بیان یک کلمه میتواند دوستیها را عمق ببخشد ..

 

گاهی هم یک کلمه میتواند این دوستی را به جدایی بکشاند ..

 

اما از بعد معنوی هم که حساب کنیم میتوانیم بگوییم

 

دوست خوب کسیست که ما را به یاد خدا بیاندازد

 

این یاد خدا در روایتی از امام صادق علیه السلام هم آمده است

 

از زبان حضرت عیسي علیه السلام نقل میکنند که :

 

«دوست خوب کسیست که ما را به یاد خدا اندازد» .

 

اما سؤال , چقدر این دوستیهای امروز انسانیست ؟

 

یعنی چقدر همدیگر را واقعاً دوست داریم ؟

 

آیا تا مشکلی برای یکی از ما پیش میآید  آن وقت هم همراهش هستیم ؟

 

من که خیلی در امر دوستیابی موفق نبودم

 

اگر میشود مرا راهنمایی کنید

 

 

دوستی همیشه 2 طرفه است و میشود حفظش کرد

 

اما ... آیا تا به حال این طور بوده است ؟

 

البته نمیخواهم کلی بگویم که دوستیهای امروز خطشه دار شده

 

اما به هر حال ممکن است برخی نیز از دوستیها ضرر کرده باشند

 

 

 

زن منشوری

سلام

 

اگر اهل ورزش و فوتبال باشید

 

یا حد اقل از دوستانتان شنیده باشید

 

میدانید جمعه موعد قرعه کشی جام جهانی 2014 برزیل بود ..

 

همان قرعه کشی که عادل فردوسیپور مدام وعده ی پخشش را در روز جمعه به مخاطبان خود داده بود ..

 

در برنامه 90 هفته پیش مدام تأکید میکرد تا جایی که امکانش باشد مراسم را پخش میکنیم

 

میدونید به هر حال فرهنگشون با ما فرق میکنه .. 

 

اگر کسی بر ما خرده نگیرد باید بگویم همیشه در حرفهای عادل فردوسی پور شیطنتهایی وجود دارد که همیشه باعث جذاب شدن برنامه اش شده است ..

 

وقتی موعد مراسم رسید و برنامه هم شروع شد

او باز میگفت : تا جایی که امکانش باشد مراسم پخش خواهد شد ..

 

از انصاف نگذریم که اون برنامه را هرکس دید میتواند بگوید که شب خوبی با تلویزیون سپری شد

 

 

از اینکه موقع قرعه کشی با مهمانهایش سر اینکه کدام تیم با ایران همگروه شود اختلاف نظر داشتند ولی این نظرها باعث شد تا  برنامه را جذاب کند .

 

 ..

 و آن شب حدود 6 ملیون بیننده به این برنامه پیامک ارسال کردند که بیان کننده خیلی حرفها با آقای ذرغامی است.

 

از این حرفها که بگذریم یکی از حرفهایی که عادل فردوسی پور زد این بود :

 

«لباس این خانمه خیلی منشوریه»

 

و این حرف علارغم طنز بودنش ولی باعث شد تا خیلیها کنجکاو شوند تا ببینند این چه کسی بود که احتمالاً سانسور شده بود ؟

 

خوب, حال تکلیف غرب که با این خانمها روشن است

 

در زندگی نامه این خانم خواندم که او یک مدلین مشهور در برزیل است ..

 

اما چه با هدف و چه بدون غرز در سایتها نگاهها رفت به سمت این خانم ...

 

این وبلاگ شاید مخاطب چندانی نداشته باشد اما سؤالی میپرسم

 

آیا واقعاً اگر سانسور را یک واجب در رسانه میدانیم و معتقدیم که صدا و سیما نباید خانمها را با لباس محرک نشان دهد

 

پس این که برخی هنوز به دنبال دیدن برخی محرکها هستند علتش چیست ؟

 

البته باز تأکید میکنم به آنهایی که بی غرز دنبال واکاوی مسائل هستند و باید جامعه را با تمام ضوایا ببینند کاری ندارم

 

توصیه میکنم ادامه مطلب را نیز بخوانید ..

 

 

 

ادامه نوشته

من نقدپذیر نیستم ..

سلام ...

 

یکی از ویژگیهای یک دوست خوب این است که عیب دوستش را در عین دوستی به او بگوید

 

اما اصطلاح امروزش همان نقدپذیری است ...

 

همیشه این را میگوییم که من نقدپذیر هستم

 

یعنی نقد منصفانه را میشنوم .

 

اما نکته ای که میخواهم بگویم و حرفم اینجاست

 

این است که چرا امروز نسبت به این نقد واکنش تند نشان میدهیم ؟؟ 

 

گاهی اوقات نقد را با تخریب اشتباه میگیریم ..

 

این میشود بی انصافی ..

 

گاهی اوقات برای اینکه بخواهیم گروهی را نقد کنیم

 

خوبیهایش را نادیده میگیریم که متأسفانه در جامعه ما به امری رایج مبدل شده است ..

 

گاهی نقدهای ما از به خاطر اینکه از اون جناحیا فرد خوشمان نمیآید همراه میشود با بغض و تهمتهای ناروا که این هم خطرناک است ..

 

گاهی برخی از ما جوانها به خاطر غرور جوانی اگر نقدی به ما بکنند انعطاف نداشته و واکنش تند نشان میدهیم ..

 

 

گاهی نقدها منصفانه میشود ولی باز برخی به این نقدها اهمیت نمیدهند ..

 

 

گاهی برخی از مسؤولین که به عملکردشان نقد منصفانه میکنی انعطاف نداشته و با برخورد غیر متعارف تو را از نقد پشیمان میکنند ..

 

همه ی اینها را گفتم که به این مطلب برسم که :

 

گاهی متأسفانه گوینده و شنونده ی نقد امروز تعریف درستی از نقد پذیری یا نقد منصفانه ندارد ..

 

و اصولاً سعی داریم تا شعار نقد را بدهیم

 

نه اینکه تعریف نقد صحیح نباشد

 

همانطور که گفتم دین چراغ را به ما نشان داده است

 

اما باز دنبال راه دیگری میگردیم ...

 

درباره مصداقهای نقد میشود خیلی نوشت و حرف زد

 

اما شاید برخی حرفها باید بماند برای بعد

 

...

 

 

گاف حیثیتی

 

سلام

 

امروز برابر است با 5 ماه صفر روز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

 

با وجودی که کمتر نامی از این بزرگوار بر زبان میآید 

 

و در تقویمها هم کمتر به آن اشاره شده اما تقریباً مردم در هیئات مذهبی فهمیده اند که در چنین روزی

 

باید حالت عزا به خود بگیرند  ناراحت و سیاهپوش شده اند 

 

 

 

بقیه اش را در ادامه مطلب بخوانید

ادامه نوشته

چشم

 

سلام ....

 

بعضی چیزها خیلی گرانبها هستند

 

از جمله پدر .... مددر ... که خیلی عزیز هستند

 

برخی چیزها هم گرانبها هستند . اما برای خودمون بیشتر قیمت دارند .

 

مثل چشم ... گوش ... دست ... پاا ... حواس ....

 

این اجزای ما هستند؛ اصولاً میگویند یک انسان اگر همه اینها رو داشته باشه انسان سالمیست .

 

یکی از اون نعمتهای شخصی هرکس که خدا به ما داده چشم است .. 

 

با این نعمت خدادادی میشود خیلی از کارهای شخصی را انجام داد ..

 

میشود در کوچه و خیابا به راحتی رفت و آمد کرد .

میشود دست کسی را گرفت و از خیابانهای شلوغ عبور داد ..

 

حتي اگر این کمک,  کمک به نابینا یا پیر مرد یا پیر زنی باشد .

 

از نظر اسلام این حق چشم است که باید این کارها را بکنیم ..

 

اما باید یک واقعیت تلخ را قبول کنیم

 

واقعیتی که برخیها آگاهانه یا از روی غفلت با این چشم انجام میدهند ..

 

حق چشم امروز رعایت نمیشود و متأسفانه با این چشم نگاههای خوب به سمت نگاههای با هوس رفته است ..

 

امروز برخی پسرها تا میبینند چهره و لباس دختر جوان یا برخی زنها نامناسب است

 

سریع نگاهشان را سمت این زن یا دختر می اندازند

و برخی از این نگاهها همراه است با متلکهایی که به اینها میاندازند

 

و برخی از این نگاهها همراه است با دوستیهایی که امروز این دوستیها بنیان خانواده ها را در معرض تحدید قرار داده است

 

میخواهم بگویم امروز همه ی این ناهنجاریهای امروز در اثر همین نگاههای خطرناک است

 

امروز باید بگویم برخی حق خدا را زیر پا میگذارند و رعایت نمیکنند

 

خدا نکند روزی برسد که دیگر راهی برای برگشت نباشد

 

 

 

امام صادق(ع) فرمود:

هیچ کس به چیزی چنگ نزد، مانند چنگ زن به چشم پوشی از حرام. زیرا ، چشمی از محارم الهی دوری نمی جوید مگر اینکه پیش از آن قلبش شاهد عظمت و جلال گردد./مصباح الشریعه،ص28

 

 

 

با یک روز تأخیر 12 آذر

سلام ...

 

در تقویم دیروز روز جهانی معلولین بود ...

 

معلولینی که شعارشان ما میتوانیم است ...

 

معلولینی که توانسته اند کارهای بزرگی در زندگی خود انجام دهند ...

 

معلولینی که امروز قشری از همین جامعه امروز ماست ..

 

جامعه ای که مسؤولین آن را جامعه ای متمدن مینامند ..

 

نمیخواهم تاریخ کشورمان را زیر سؤال ببرم چون گذشته ما ایرانیان باعث افتخار است ...

 

اما امروز هرکسی بهتر از من جامعه امروز را بهتر میشناسد ...

 

هر سال در کشور ما برای گرامیداشت این روز در سراسر کشور مراسمی برگذار میشود ..

 

اینکه از عده ای توانمند تجلیل شود کار خوبیست

 

اما ... متأسفانه طی این سالها

 

این مراسمها تبدیل شده به شعارهایی که مسؤولین سازمان بهزیستی میدهند ..

 

و هر سال از آمارهایی میگویند که برای اکثر حضار این مراسمها تکراری به نظر میرسد ..

 

نمیخواهم منکر برخی کارهایی که شده است بشوم

 

اما حتماً شما بهتر میدانید این کارها تمام آنچه که باید بشود نیست و نخواهد بود ..

 

دیروز بهزیستی استان قم در مراسمی خواست از برخی تجلیل کند و بیاید و از خودش تعریف کند ..

 

جالب است بدانید مراسمی که دیروز برقرار بود در جایی بود که اصلاً مناسبسازی برای معلولین نبود ..

 

آنهایی که با ویلچر بودند نمیتوانستند به راحتی وارد سالن مراسم شوند

 

یکی از دوستان میگفت: کجای این مرکز مناسبسازی شده چرا ما نمیبینیم؟

 

تازه این دوست ما فرد     عادی جامعه بود ...

 

جالب اینجا بود که مسؤولین دیگر نهادها و معاونین استاندار از پیشرفتهای حاصل شده در قم برای تسهیل خدمات برای معلولین تجلیل میکردند

 

در حالی که اگر صادقانه تحقیق میدانی از معلولین شود به نقاط ضعف خیابانهای قم پی اشاره خواهند کرد ...

 

جالبتر اینجا بود که به عده ای گفته بودند که بیایید مراسم و بعد از مراسم نهار برقرار خواهد بود ..

 

شاید بگویم خیلیها آمده بودند ولی از نهار خبری نبود 

 

به قول یکی از دوستان آنها توانستند تبلیغ خودشان را بکنند ولی ما ساده بودیم ....

 

راستش نمیدانم چه بگویم اما

 

به نظر شما چرا امروز حرفهایی را میشنویم که هضمش برای ما مشکل است؟

 

فقط یک مثال میزنم

 

یکی از معاونین بهزیستی در رادیو قم آمد و گفت: 

 

ما در زمینه کتاب بریل و گویا هیچ مشکلی نداریم تمام امکانات فراهم است

 

ولی من میدانم که چه قدر نابینایان و کمبینایان از کل کشور درخواستهایی به مراکز فعال در امر گویا سازی کتب میدهند ولی این مراکز به دلیل کمبود امکانات نمیتوانند نیاز این دوستان را فراهم کنند ..

 

آقای محترم به چه علت وقتی از چیزی که مربوط به حوزه شماست و باید اطلاعات داشته باشی و نداری میآیی غیر واقع میگویی؟

 

حرفهایم بگذار همینجا تمام شود

 

امیدوارم معلولین عزیز با همه کاستیها به تلاشهایشان در جهت متکی به خود ادامه دهند

 

و از همه مردم میخواهند در هر وقت این عزیزان را انسانهای موفقی بدانند ..

 

 

زیبایی چیست؟

 

سلام ...

.

خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد .

 

تا حالا به این فکر کردیم که چه طور میشه زیبا بود ؟

 

وقتی در این جامعه جور وا جور قدم میزنی

 

گاهی میتوان در فضای این جامعه

آدمهایی را جست و جو کنی که زیبایی را خیلی قشنگ معنا میکنند ..

 

وقتی در تاکسی هستی اون راننده یا یکی از مسافرانش خیلی قشنگ برایت از زیبایی میگویند ..

 

شاید تعابیری که آنها به کار میبرند خیلی از نگاه ما خیلی ساده به نظر برسند

 

اما این تعابیر دنیای حرف برای ما دارد ..

 

بیتعارف بگویم امروز ما هنوز به عمق زیبایی پی نبردیم .

 

و زیبایی از نگاه ما ظاهریست

خیلی اوقات همینکه خودمان را به شکلهای آدمهای دیگر در بیاوریم

 

لذت میبریم

 

برخی آرایش چهره شان را طوری تغییر میدهند که زیبا جلوه کنند ..

 

اگر بخواهم در این موضوع حرف بزنم شاید شما خسته شوید

 

 

اما یک عکاس هلندی در اقدامی جالب

 

5 قاره جهان را پیموده تا به جواب سؤالش برسد که

 

«زیبایی چیست»؟

 

 

این مطلب را بخوانید و دیدگاهتان  نیز برای آموختن من از شما محترم است.

 

 

 

 

ادامه نوشته

ازدواج یا مسواک!  

 

سلام ...

 

قبل از اینکه چیزی بنویسم از شما مخاطب عزیز تقاضا دارم تا نسبت به این مطلب خود قضاوت کنید

 

و هر آنچه به نظرتون میرسد را بنویسید

 

میدانید امروزه یکی از دغدغه های مهم اکثر جوانان ازدواج است

 

خوب به دلایلی که همه میدانیم امروز سن ازدواج در کشور ما بالا رفته است

 

برخی هم به دلایلی دوست ندارند که ازدواج کنند

چه پسر  و چه دختر 

 

کسی که در  رسانه  ملی کار میکند

 

و به اصطلاح خودش من مخاطب شناس حرفه ای در رسانه هستم

در اظهار نظری جالب گفته:

 

 «چون مرد   مناسبی پیدا نمیشود

طبق حدیثی از معصومین بیایید مسواک بزنید

 

و چه کاریست آدم برود و ازدواج کند و گیر مادر شوهر زبون دراز بیفتد؟

 و .... 

اگه لنگ ثوابش هستید برید مسواک بزنید

 

امام معصوم هم تضمین کرده است.

 

البته من 2 حدیث را مینویسم تا شاید بیشتر متوجه بشوید

 

معصوم علیهم السلام:  2 رکعت نماز فرد متأهل برابر با 70 رکعت نماز مجرد  ثواب دارد .

 

معصوم علیهم السلام: «مسواک زدن قبل از نماز 70 برابر ثواب نماز را بیشتر میکند». 

 

دوستان یک تقاضا دارم.

 

میدانم ممکن است برخی از شما مجرد باشید و برخی متأهل

 

از دوستان مجرد تقاضا دارم هر نظری دارند راحت بگویند

 

این یک وبلاگ است و جاییست برای تبادل دیدگاههای شما

 

پس  آزادانه بگویید و ما هم میخوانیم

 

نظرات نیازی به تأیید ندارد 

 

 

هرچه میخواهی بگو

 

دوستان سؤالم این است آیا شما با نظر او موافق هستید یا نه؟

 

آیا از نظر شما هم در جامعه ی متفاوت ما آیا هیچ مرد مناسبی برای دختران  ما پیدا نمیشود؟

 

شاید دوست نداشته باشید مرد اید عال خود را بگویید  اشکالی ندارد

 

اما باز میگویم

 

هم کفو در این جامعه پیدا میشود؟

 

 

 

سلام ....

 

شاید در زندگی خود این را تجربه کرده باشید

 

گاهی برای اینکه راه را پیدا کنید

 

به دنبال راه بلدی میگردید

 

که این راه بلد راه را نشان دهد ..

 

مثلاً اگر در شهری دور از وطن خود باشید

 

یعنی برای کار یا تفریح به آنجا مسافرت کرده باشید

 

از اهالی اون شهر جایی را که میخواهید بروید را میپرسید ...

 

اگر مسیر را پیدا کنید خوشحال میشوید

 

و اگر باز آدرس را اشتباه بروید سردرگوم و ناراحت میشوید ...

 

این حق شماست تا راه صحیح را به شما بگویند ...

 

حال این را میشود در زندگی هم مشاهده کرد ...

 

در مسیری که میخواهیم طی کنیم تا به فلاح برسیم

 

باید الگوهایی را برگزینیم

 

تا خدایی نکرده مسیر غلط را نرویم

 

خوب ما که مسلمانیم

 

چه چیزی و چه کسانی بهتر از اهل بیت میتوانند ما را در پیچ و خمهای زندگی یاری کنند؟

 

 

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: ما أهل بیت پیامبر، وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم، ما حجّت و راهنما خواهیم بود; و ما وارثان پیامبران الهى هستیم. 

 

 

 

 

مراقب باش

  1. سلام ....

     

    مواظب باش ...

     

    برو کنار ....

     

    وسط خیابان نایست ....

     

    بچه ماشین بهت میزنهها!

     

    این جملاتیست که به بچه ها میگوییم

     

    چون نگرانیم که خدایی نکرده برایش اتفاقی بیفتد.

     

    بچه برای هر کسی عزیز است حتي اگر بچه خودت هم نباشد اما دوستش داری.

     

    چون میگویی این بچه است باید هوایش را داشت تا اتفاقی برایش نیفتد.

     

    و سعی میکنی مواظبش باشی.

     

    تا به حال فکر کرده ای که خدا هم مراقب است؟

     

    مراقب ما بله ... او از همه ما نسبت به بندگانش مهربانتر است ...

     

    پس ما هم بای مراقب باشیم

     

    تهمت بیجا به کسی نزنیم ... خود برتربین نباشیم ... دروغ نگوییم ....

     

    در گروههای سیاسی این مراقبت باید بیشتر توسط خود افراد از خودشان باشد

     

    برخی اوقات برای اینکه فکر میکنیم که ما از بقیه بهتریم همه را به یک چوب میرانیم.

     

    درحالی که به حرفهایمان فکر نمیکنیم ..

     

    خدایی نکرده نمیخوام به کسی جسارت بکنم ...

     

    اما دور و بر من و شما حتماً آدمهایی وجود دارند که سعی میکنند تا تا خود را بزرگ نشان دهند

     

    در ادامه مطلبی بخوانید که به نظرم خواندنی است.

     

     

ادامه نوشته

کسی میتواند گناه کند که ......

سلام

 

دنیا صحنه ایست که ما بازیگران آن هستیم

 

بازیگرانی که میتوانیم نقشهای متفاوتی را ایفا کنیم.

 

یکی با نقشش دنیایش را آباد میکند

 

 

و دیگری نیز از دنیا برای آخرتش گام محکمی بر میدارد.

 

ما جزو کدام دسته ایم اولی یا دومی.

 

خدا میداند و بس

 

حدیثی از امام حسین علیه السلام است که در آن

کسی به ایشان گفت: من نمیتوانم گناه نکنم چه کنم

 

این حدیث را با دقت و تفکر بخوانید.

 

آیت الله جوادی آملی در کتاب "حماسه و عرفان" می آورد: مردي خدمت امام حسين(علیه السلام) آمد و گفت: مي خواهم گناه نكنم ولي نمي توانم. موعظه اي كن(تا مانع صدور گناه از من شود). امام(علیه السلام) فرمود: پنج كار را بكن و آن گاه هر چه خواستي گناه كن(وگرنه دست از گناه بكش)؛ جاء رجل إلي الحسين(علیه السلام) وقال: أنا رجلٌ عاصٍ ولا أصبر عن المعصية، فعِظْنى بموعظةٍ فقال(علیه السلام): «إفعل خمسة أشياء واذْنب ما شئت».
1 ـ روزي خدا را نخور و هر چه خواستي گناه كن.
2 ـ از ولايت خدا خارج شو و هر چه خواستي گناه كن.
3 ـ جايي پيدا كن كه خدا تو را نبيند و هر چه خواستي گناه كن.
4 ـ آن گاه كه ملك الموت براي قبض روح تو مي آيد اگر توانايي دفع او را داري و مي تواني از دست وي نجات پيدا كني، هر چه مي خواهي گناه كن.
5 ـ وقتي مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم كند اگر مي تواني داخل نشو و هر چه مي خواهي گناه كن.

ريشه قرآني حديث آن است كه قرآن كريم نيز از همين عامل به عنوان يكي از اهرمهاي تربيتي استفاده كرده است: ﴿قل اعْملوا فسيري الله عملَكم ورسولُه والمؤمنون وستردّون إلي عالم الغيب والشهادة فينبّئكم بما كنتم تعْملون﴾؛ پيامبرا به آنها بگو: هر كار خواستيد، بكنيد ولي توجه داشته باشيد كه در محضر و منظر خدا، رسول خدا و انسانهاي كامل كه مصداق بارز آن ائمهٴاطهار(علیهم السلام) هستند قرار داريد و به زودي به عالم غيب و شهادت برمي گرديد و به شما خبر مي دهد كه چه كارهايي كرديد.


 

منبع شیعه نیوز

 

 

میوه ی بهشتی

سلام ....

...

 

روز 16 آبانماه بود

 

که میخواستم از محل کار به سمت خانه بیایم.

 

که تلفن همراه ما زنگ خورد که فهمیدم مادر است.

 

میگوید:  میخواهیم بریم روستا

 

گفتم: برای چی؟

 

گفت: برای اینکه انارهای باغ را بچینیم چون الآن موقع چیدن انار است.

 

گفت: میآیی؟  گفتم: بله میام گفت: منتظر باش تا بابا بیاد.

 

گفتم: باشه. حدود 15 دقیقه ای منتظر ماندم که پدر آمد

 

و به اتفاق پدر و مادر به روستای مان [خلجآباد]

 

واقع در 30 ک متری قم میباشد.

 

این روستا در بخش سلوچگان میباشد.

 

روستای خیلی سر سبزی نیست اما تا چند سال قبل به خاطر

 

انارش خیلی معروف بوده و هست.

 

اما به خاطر سرمازدگی کمی از مرغوبیت انارش کاسته شده ام اگر نگویید تعریف میکنم, بد نیست.

 

رفتیم و حدود 3 ساعتی که در باغ بودیم توانستیم به اتفاق هم دیگر تعدادی از انارها را از درختان بچینیم.

 

میخواهم بگویم

 

کمک به پدر و مادر خودش یک افتخار است اخواه در هر شرایطی که باشیم.

 

تعدادی از انارها ر ا داخل سبدها گذاشتیم و بعد به خاطر فرصت کمی که بود

 

بقیه اش به فردای آن روز موکول شد.

 

اما نمیدانم چه کسی الآن این متن را میخواند؟  اما ....

 

انار خاصیتهای فراوانی دارد

 

از جمله ....

 

انار ترش طبع  سرد و خشک دارد و انار شیرین تا حدودی معتدل می باشد.

 

 

آب انار چربی های اضافه را آب می کند

 

آب انار برای پیشگیری از سرطان مفید است، سلامت قلب را بهبود می بخشد و حتی می تواند توان جنسی را تقویت کند.

متخصصان تغذیه تاکید کرده اند که آب انار همچنین می تواند چربی های اطراف معده و شکم را در زنان و مردان چاق کاهش دهد.

 

این متخصصان در یک آزمایش یک ماهه ثابت کردند، میزان تشکیل سلول های چربی در اطراف شکم در افرادی که آب انار مصرف می کنند، کاهش می یابد. کسانی که آب انار می نوشند، فشار خونشان پایین می آید و بنابراین خطر بروز حملات قلبی و سکته مغزی و بیماری کلیوی در این اشخاص نیز به میزان قابل توجهی کاهش پیدا می کند. پزشکان معتقدند که آب انار می تواند مقدار اسید چرب موجود در خون موسوم به اسید چرب را کاهش دهد. آزمایشات قبلی که روی انسان و حیوانات انجام گرفته، نشان داده است که مقدار زیادی  از این اسید چرب، ذخیره چربی را در اطراف شکم افزایش می دهد و در نتیجه سبب تشدید احتمال ابتلا به بیماری قلبی و دیابت نوع دوم می شود.

 

 

اما حتماً بهتر از من میدونید

 

روایات زیادی درباره انار وجود دارد.

 

پیامبر خدا (ص):"انار مهتر همه میوه هاست و هر کس یک انار بخورد ،چهل پگاه شیطان خویش را به خشم می آورد .

امام صادق (ع):"میوه صد وبیست گونه است و مهتر همه آنها انار است ."

پیامبر خدا (ص):" هر کس اناری را کامل بخورد ،خداوند قلب او را چهل شب نورانی می دارد .

پیامبر خدا (ص):" انار بخورید زیرا هیچ دانه ای از آن در معده جای نمی گیرد ،مگر این که چهل روز قلب را نورانی می سازد وشیطان را برون می راند .

امام علی (ع):"درهر دانه انار چون درمعده جای می گیرد ،حیاتی برای قلب و فروغی برای نفس است و شیطانی را که وسواس نام دارد چهل شب بیمار می کند .

امام صادق (ع):" چهار چیز ،طبع را اعتدال می بخشد انارسورانی ،خرمای نارس پخته شده ،بنفشه و کاسنی .

امام صادق (ع):"هرکس در هنگام خفتن یک انار بخورد ،تا صبح جانش در امان است .

امام صادق (ع) :"برشما باد انار ؛چرا که هیچ گرسنه ای آن را نمی خورد ،مگر این که وی را بسنده است و هیچ سیری آن را نمی خورد ،مگر این که غذا را بروی گوارا می سازد .

 

همه ما اگر کمی دقت کنیم

 

میفهمیم که دین ما فراگیر است و درباره همه چیز برنامه داده است.

 

فقط کمی اندیشه کافیست تا حقیقت این برنامه دین را دریابیم. 

 

 

 

بعداً نوشت

 

چندتا عکس تهیه شده امیدوارم بتونم به این پست برسانم

 

دعا بفرمایید.

 

 

چه جمعه ها که یک به یک ....

سلام ... وقتی به روزهای عمرمان نگاه میکنیم میفهمیم که هنوز آن چه منتظرش هستیم برای ما رخ نداده است. عده ای از ما برای برای این دسته از منتظران احترامی نمیگذاریم. با رفتار مان .... با عمل مان .... باز دوستانش را منتظر میگذاریم از خدا میخواهم که ما را به خاطر اینکه دل دوستان منتظر آن حجت همیشه حاضر را میشکنیم ببخشد. و ما را هم جزو دوستانش حساب کند ... شاید این جمعه بیاید شاید, پرده از چهره گشاید شاید ... چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام دوبار صبح، ظهر نه غروب شد نیامدی مهدی جهاندار

یار حسین (5) عاشورا فرصت است.

 

سلام

 

عاشورا فرصتیست برای همه

..

همه آنانی که انسانیت را میپسندند.

 

همه آنانی که با شنیدن ندادن یک قطره آب به کودکی 6 ماهه گریه میکنند.

اما ...

باید بگویم این فرصت شور و شعور را از دست ندهیم.

 

میخواهم بگویم

خیلیها میخواهند ما در کشتی نجات سوار نشویم.

 

از bbc تا صدای آمریکا

از رادیو فردا تا شبکه کلمه

بیاییم به سلاح علم مسلح شویم.

در سوره انفال است

برای پیکار با دشمن به سلاحهای جنگی مجهز شوید».

 

جوونهای عزیز, این حرف من کمترین است؛

کمی نسبت به دینمان حساس باشیم.

باید بگم امروز وهابیت در همین شهریست که ممکن است ما در آن زندگی میکنیم.

 

در اتوبوس .... در تاکسی ....

کسانی هستند که اعتقادات ما را نشانه گرفتند.

 

عاشورا و محرم فرصتیست که درباره دینمان

کمی بیشتر فکر کنیم.

 

 

ادامه نوشته

یار حسین باشیم 4, (زخم زبان نزنیم).

سلام

...

یکی از فواید اشک بر امام حسین علیه السلام

این است که:

قلب مان رقت پیدا میکند.

وقتی کسی را ببینی که مشکلی دارد

اگر از دستت کاری بر بیاید

مشکلش را حل میکنی؛

اگر نه, حد اقل یا برایش دعا میکنی یا اینکه با او هم دردی میکنی

و به او زخم زبان هم نمیزنی.

 

در واقعه عاشورا یک داستانی آمده که:

[موقعی که آب به روی حرم اهل بیت بسته شد؛

کسی از سپاه دشمن به امام حسین علیه السلام گفت:

«حسین میبینی این آب مثل موج خروشان در جریان است؟

به خدا قسم از این آب نخواهی خورد».

امام از این حرف ناراحت شده و او را اینچنین نفرین کردند:

«خدایا او را به مرضی گرفتار کن»

نوشته اند بعد از جریان کربلا او به مرض استسقا دچار شد؛

و هرچه آب میخورد عطشش رفع نمیشد اینقدر آب خورد تا شکمش ورم کرد و مرد.

 

خیلی اوقات خودم دیدم

برخی به خاطر اینکه خودشان به منافعی برسند

برای اینکه دیگران را له کنند زخم زبان میزنند...

 

در طول زندگی شخصیم همیشه سعی کردم روابطم با همه آنهایی که میشناسند؛ خوب باشد.

حتي آنهایی که با رفتارشان ما را ناراحت میکنند.

نمیخواهم بگم من آدم خوبی هستم

اما ... دیدم کسی که زخم زبان میزند؛  ضرر کرده

البته باید بفهمد ولی ....

 

 

همه روضه خوان بشویم.

روضه خوانی مرحوم کوثری

سلام ....

 

امشب زینب نگران است؛

نگران چه؟

امشب حسینش کنارش است با او حرف میزند؛

 

شاید از برادر خواسته باشد

«داداش» اگر تو بری با رقیه ات چه کنم؟ با این بچه ها چه کنم»؟

اما زینب هر طور هست امشب را آرام است.

اما فردا ....

قرار است عباس را با مشکی که به دست داردو به بچه ها قول آب داده بود را به شهادت برسانند.

 

فردا قرار است علی اکبر ارباً اربا شود.

فردا قرار است قاسم بیقرار شهادت باشد از عمویش مدام اجازه میدان را میگیرد.

 

فردا قرار است اصفر شیرخوار نیز فدایی پدرش شود؛ انگار قرار نیست پدر بدون او به میدان برود.

فردا قرار است حسین با همه اهل حرم وداع کند.

قرار است سر برادرش به روی نیزه ها برود.

 

لا اله أِل الله

 

من نمیدانم, روضه خواندن بلد نیستم .

 

خودتان بشنوید و گریه و ضجه بزنید. 

 

برای من رو سیاه نیز دعا کنید.

 

 

یار حسین (مشک و آب)

دانلود روضه حضرت عباس از مرحوم کوثری  

سلام ..

....

آب ....

فراط .....

مشک ....

الم ....

 

سقا ....

ابل فضل ....

عباس بیتاب تشنگی  بچه هاست؛ سینه اش از ناله ی العطش  بچه ها به درد میآمد.

به برادرش میگوید: مولاجان, اجازه بده تا برای اهل حرم آب بیاورم.

حسین میداند اگر عباس برای جنگ به میدان برود کسی از دشمن حریفش نخواهد بود.

و به عباس فقط اجازه آوردن آب به خیمه ها را میدهد.

حسین میداند عباس همه ی لشکر اوست.

عباس به سکینه, رقیه علی اصغر و رباب, قول آوردن آب را داده بود.

 

مشک بر دوش, به سمت شریعه فراط میرود دست بر آب زلال فراط میزند

میگویند: عباس آب را در مشتش ریخت اما ....

مگر عباس میتوانست ناله ال عطش بچه ها را فراموش کند؛ مگر میتوانست تشنگی مولایش را فراموش کند.

 

برمیگردد.... در حالی که مشکش پر از آب زلالیست که مهریه زهرا میباشد.

 

اما .... محاصره اش میکنند؛ از هیبتش به وحشت افتادند. 

میگویند: دوره اش کنید

میآیند در بین راه میبیند دست چپش  افتاد

اما عباس کوه غیرت است میگوید: هنوز میتوانم مشک را به دست راستم بگیرم

 

میآید .... باز میبیند دست راستش افتاده؛ اما مشک را به دندان میگیرد.

همچنان میآید .... ناگهان تیر به مشک میخورد

و اینجاست که عباس .... شرمنده بچه ها میشود .....

سرش را خم میکند؛  دستی نامرد با شمشیرش عمود آهن بر فرقش فرود میآورد ......

اینجاست که برادر را صدا میزند «برادر به فریاد برادرت برس».

 

اینجاست که حسین میگوید: «الآن کمرم شکست»..

و بچه ها میگویند: بابا جان, ما در این دشت عمو میخواهیم,

   آب,ما کی ز عدو میخواهیم؟

 

...

خدایا به دل شکسته حسین علیه السلام

 

...

هرکس  که حاجتی دارد از صاحب روز تاسوعا بگیرد..  

 

 

آمین  

 

یار حسین (3)

سلام

...

هرکسی در هر جایی

و در هر زمانی

با هر مرامی

با هر مذهبی

میخواهد این روزها ارادتش را به خاندان عصمت و طهارت نشان دهد.

تا مرحمی باشد بر زخمهایی که بر حسین و یارانش رسیده است.

 

اما ...

خیلی از ثروتمندان و صاحبان کاغذی به نام پول

میخواهند بهترین شام یا نهار را به عزاداران حسینی بدهند.  

اما وای! از اسرافهایی که تمامی ندارد.

وای!  از غذاهای عجیبی که برای این مجالس طبخ میشود.

و سؤال اینجاست

آیا حسین علیه السلام شهید شد؛ تا من بخاطر شهرتم بهترین نوع غذا را بدهم؟

و توجهی به آن طرف شهر که ممکن است فقیری بوی غذای من را بشنود نداشته باشم؟

به راستی حسین علیه السلام به شهادت رسید تا ...

ما مرام علوی را یاد بگیریم؛

و رسم وفاداری به ارزشها را از عباس بیاموزیم.

...

حسین شهید نشد که برخیها بخاطر اینکه اسمی برای خود دست و پا کنند؛ بیایند اسراف را برای خود و جامعه ترویج دهند.

...

 

بعد نوشت.

 

البته این مطلبی که میخوانید فقط میماند قضاوت شما.

 

 

ادامه نوشته

امشب حرم آل علی آب ندارد .....

  

سلام ...

...

  امشب حرم آل علی، آب ندارد
طفلان مصیبت زده را خواب ندارد

یک امشب علی اصغر ِ بی شیر بخوابد
فردا به روی دست پدر، تاب ندارد

ای وای
ای وای
ای وای

و آب ...

که مهریه زهراست

از طفل 6 ماهه حسین علیه السلام دریغ میشود.

و انگار خود علی اصغر نیز میدانست که سپاه مقابلش به او نیز رحم نمیکند.

اما ...

امشب این ابیات برای هر شنونده ای سوزناک است.

این ابیات زبان حال حسین علیه السلام با علی اصغر است.

ببینید ، ببینید - گلم رنگ ندارد
اگر آمده میدان ، سر جنگ ندار

گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا ، واویلا

جز این کودک معصوم ،دگر یار ندارم
جز این هدیه ی کوچک ، به دادار ندارم

گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا ، واویلا

به روی دست و دوشم ، ببینید فتاده
سرو گردن خود را ، به دوش من نهاده

گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا ، واویلا

اگر تیر دریده ، اگر رنگ به رو نیست
بجز تیر سه پهلو ، جوابی به گلو نیست

گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا ، واویلا

منم تاجر و ، جز او - زسرمایه ندارم
که از سوره ی عشقم ، جز این آیه ندارم

گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است
واویلا ، واویلا

اگر تیر دریده ، گلوی کوچکش را
رود تاکه بیند ، عموی کوچکش را

گلم سرخ و سفید است
از او قطع امید است

 

امشب به یاد علی اصغر امام حسین بیاییم با هم و برای هم دعا کنیم.

خودم به شخصه به 3 نفر مطمئنم که اگر دست توسل به سمتشان دراز کنیم

حتماً دست خالی بر نخواهیم گشت.

یکی از این بزرگواران همین باب الحوائج و دم المظلوم است.

 

 

مظلومیت این کودک به حدیست که خدا به حسین به خاطر این مصیبت تسلیت گفت.

پس امشب به دل سوخته ابا عبد الله و با اشکی جانسوز بیاییم برای همدیگر دعا کنیم.

 

 

یار امام باشیم (2)

 

 

 

آمین.

 

 

 

یار امام باشیم.

 

 

سلام,

...

جمله ای این روزها توجه من را به خود جلب کرده

این جمله این است

....

«حسین همه را در کشتی نجاتش سوار میکند».

اما ....

با خودم فکر میکنم که

آیا من لایق سوار شدن در این کشتی هستم؟

...

بعد به خودم میگویم:

حسین هر کس را که یک قدم به سمتش بردارد

او مثل کسی که مشتاق است تو را نیز با خودش به ساحل نجات میرساند.

فقط ...

تو نیز باید بخواهی

در زمان حضرت, امیر علیه السلام

شخصی بود به نام منظر بن جارود

که حضرت امیر ایشان را فرماندار منطقه ای در فارس منسوب کرد.

بعد او دید اینجا همه ثروتمندند مالیاتها نیز بالا اخذ میشود.

نوشتند وقتی دید اوضاع به این ترتیب است؛

 400000 درهم اختلاص کرد.

..

با این مثال حال ادامه این جریان را بخوانید

...

روزی ابا عبد الله به او نامه نوشت که بیاید یاریشان کند.

این نام هرا   با پیکی به سوی منظر فرستاد

بعد این منظر به جای اینکه جواب نامه امام را بدهد

پیک امام را تحویل ابن زیاد داد.

و این در صورتی بود که

هنوز ابن زیاد والی کوفه نبود

دستور داد تا این یار امام را فردا در میدان به دار آویزند.

...

نمیدانم با عقل ناقصم مطلب را رساندم یا نه؟

اما ....

خواستم بگم نکند ما جزو کسانی باشیم که

اگر ندای امام زمان را شنیدیم به یاریش نشتابیم.

 

 

 

سلام بابای خوبم

سلام,

...

وقتی به سفری میروی

که شاید به هر دلیلی طول بکشد

سعی میکنی با زدن تلفن یا پیامکی

خانواده ات را از اوضاع و احوالت با خبر کنی.

خصوصاً اگر دختر کوچکی داشته باشی

دوست داری از راه دور صدایش را بشنوی؛

و حتي میخواهی از راه دور صورتش را ببوسی.

اما تو میدانی؟

که دخترها خیلی باباییند؟

تو میدانی که دختر کوچکت بیش از تو مشتاق شنیدن و دیدن توست؟

حال تصور کنید

...

دختری بهانه بابا بگیرد

و تو کنارش نباشی.

چه کسی میخواهد او را آرام کند؟

حالا ....

در خرابه شام  هم دختری بهانه بابا میگرفت.

هیچکس, حتي عمه اش زینب نتوانست او را ساکت کند.

تا اینکه یک نامرد برایش سر پدر را آورد.

او با بابایش حرف میزد.

میگفت: باباجان میبینی چقدر شبیه مادرت شده ام؟

میگفت: باباجان عمه جانم زینب, خودش را فدای ما میکند؛

میگفت: باباجان اینجا همه هلهله میکنند ؛

میگفت: باباجان چه کسی جرئت کرده تا رگهای گلویت را ببرد؟

باباجان, چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

گفت و گفت و گفت

....

دیشب وقتی روضه گوش میکردم؛

با خودم فکر میکردم چرا رقیه 3 ساله روضه اش اینقدر سوزناک است؟

...

حالا ...

ما مانده ایم و هزار دست به آسمان بلند شده ای که این شبها سوی آسمان بالا رفته

و هریک حاجتی را طلب میکنند.

 

در همه حاجات اول این را بگوییم

...

...

اللهم عَجل لولیک الفرج.

 

 

حرم ارباب (2)

       السلام علیک یا ابا عبد الله سلام ارباب همه ی عالم,

چه قدر شهادتتان جانسوز است؛

وقتی روضه ی شما با گوشهایم آشناست دیگر چه غمی دارم؟

خدایا شکرت, که محبت حسین علیه السلام را در قلبم پروراندی.

حسین جان! دلم دنبال 6 گوشه شماست.

آنجایی که جدتان رسول خدا صلوات الله علیه فرمود:

«کربلا پاکترین بقعه روی زمین است؛ و از نظر احترام, بزرگترین بقعه است.

و الحق, که کربلا از بساطهای بهشت است.

 

آقای عالم, دعوتم کن به ریختن قطره اشکی در حرمت

آقا جان من بیقرار حرم شما هستم

...

با اخلاص همه را دعوت کن.

 

لبیک یا حسین.

 

حرم ارباب

السلام علیک یا ابا عبد الله  

سلام,

....

آقای همه ی عالم

...

محرم شما رسید.

...

دل من باز هوای حرم شما را در سر دارد.

...

امروز این زمزمه بر لبان هر عاشقی جاری میشود.

«من از کودکی عاشقت بوده ام».

آقای همه ی عالم

کربلای شما سرزمین نجات است.

چون جدتان رسول خدا فرمود:

«پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده میشود که به آن کربلا میگویند

زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است.

چنانکه خدا یاران مؤمن حضرت نوح را از طوفان نجات داد.

 

ارباب همه ی اربابها,

دلم آنجایی رفته است

که رقیه جان شما هر وقت عمو عباس را داشت دلش آرام بود.

حسین جان دلم شعور میخواهد

شعوری که من را به شما که آینه ی خدا هستید متصل کند.

...

...

...

لبیک یا حسین

 

 

هنر هیئات مذهبی

 

سلام,

از فردا  مساجد و هیئات مذهبی خودشان را برای برقراری عزاداری سالار شهیدان آماده میکنند. 

خوب, حتماً هم در روزها و ماههای گذشته جلساتی بوده است

تا امسال بتوانند رونق مجالس ابا عبد الله را بیشتر کنند. 

اما شاید خوب باشد تا هم مایی که مستمع هستیم

و آنهایی که به نوعی دست اندر کارند

مواردی را رعایت کنیم. 

 

...

...

در ادامه مطلب بخوانید.

 

 

ادامه نوشته

حسین آمد.

 

 سلام

...

 

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد,  

نسیم یک سبد از آیینه در بغل دارد.

...

خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود,

دخیل بر الم  و پرچم و کتل دارد.

  ...

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده است,

و هرچه خاطره دارد از آن محل دارد.

...

به یاد چایی شیرینی کربلاییها,

لبم حلاوت اهلي من العسل دارد.

...

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا,

درون قالب  6 گوشه یک غزل دارد.

...

بگو چه شد که من این قدر  دوستت دارم,

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد.

...

غلامتان به من آموخت در میانه خون,

که رو سیاهی ما نیز راه حل دارد.

...

 

و دوباره بیرق عزای حسین بر افراشته میشود

و باز به یاد او و یارانش بر سر و سینه میزنیم.

کاش امسال شور و شعور با هم آمیخته شود.

آنکسی که در مجالس و هیئات حال خوبی دارد

قدر حالش را بداند.

این روزها روزهایی است که میتوانیم عاقل شویم.

در یکی از بخشهای زیارت خاصه ابا عبد الله آمده:

«حسین جان تو آمدی و جهاد کردی که ما عاقل شویم».

بیرقهای بر افراشتهعزای حسین را با شعورمان زینت دهیم.

 

 

 

فاطمه کوچولو خانواده اش را تنها گذاشت.

مرگ ناگهانی دختربچه بیمار پس از تزریق اشتباهی آمپول سناریوی تلخی را کلید زد. به گزارش ایران، فاطمه کوچولو یک سرماخوردگی ساده داشت و وقتی از درمانگاهی در کرج به خانه برگشت در شرایط عجیبی به کام مرگ فرو رفت.24 مهرماه سال جاری وقتی عقربه های ساعت تیک تاک نخستین ثانیه های بامداد را نشانه گرفته بود، فاطمه 9 ساله دانش آموز سوم ابتدایی در آغوش پدر آخرین دقایق زندگی اش را تجربه کرد.مادر فاطمه که از غم مرگ دخترش سکوت کرده و بهت زده به زمین خیره شده بود نمی خواست قبول کند فاطمه آنان را برای همیشه تنها ...

 

و حال سؤال اینجاست چرا زندگی به کام این پدر و مادر تلخ شد؟

...

چرا کسانی که در درمانگاهها مشغولند,

به اینکه میشود با کمی دقت, نگذاشت کام کسی تلخ شود توجه نمیکنند؟

از این اتفاقها زیاد پیش آمده اما هیچ توجه و عبرتی نمیگیریم.

بی احتیاطی برخی که در بیمارستانها یا متبهای پزشکی هستند تا کی ادامه خواهد داشت؟

 

به هوش و به گوش بسپاریم.

وظیفه مسؤولان در قبال آهاد مردم  

سلام,

...

با خودم فکر میکردم

...

امروز آیا مسؤولان امروز کشور

میخواهند به وظیفه شان در قبال مردم خوب عمل کنند؟

 

چه قدر خوب میشود

 

وقتی ببینیم آنچه قول میدهیم به آن عمل کنیم.

 

سخنان اندیشمندی چون شهید بهشتی میتواند برای مسؤولان امروز ما پیامهایی داشته باشد.

هم دانلود کنید هم بشنوید.

 

 

 

 

گافهایی از یک نماینده مجلس

 

سلام,

...

اگر بخواهم از مشکلات رسانه ملی حرفی به میان بیاورم

 

حرف برای گفتن زیاد است.

اما اینبار حرفی را میگویم که:

متأسفانه با کمال بی احترامی رسانه شنیداری رادیو

کارشناسانی را در خود جای داد که: به شعور مخاطب توهین کرد.

آن هم مخاطبی که همیشه گوشش یا چشمش به دنبال شنیدن و دیدن برنامه ای مفید است.

روز 5 شنبه

در رادیو گفتگو و در برنامه «بدون خط خوردگی»

پیرامون مسئله گزارش احمد شهید در مورد حقوق بشر در ایران

با کارشناسان خود وارد گفت گو شد.

2 کارشناسی کی یکی از آنها عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس بود.

که درباره احمد شهید و گزارشش گفت:

[این آقا قبلاً وزیر خارجه میانمار بوده و جنایتهای او نیز برای ما مشخص است

این آقا برود و خودش را اصلاح کند]

جالب اینجا بود که عوامل این برنامه در سدد رفع این اشتباه این نماینده مجلس بر نیامدند.

سؤال اصلی اینجاست

چرا برنامه سازان این برنامه برای ابهامزدایی از مخاطب کاری نکرده اند؟

چرا در حالی که از قبل هماهنگیهای لازم در باره موضوعات با کارشناسان میشود

باز اجازه دادند تا مخاطب مطلبی خلاف واقعیت را دریافت کند؟

مسؤولین صدا این حق را به مخاطب باید بدهند

که اگر کارشناسی درباره موضوعی اشتباه میکند, اشتباهشان را تذکر دهند.

جالب اینجاست که هنوز مسؤولین و مدیران رادیو گفت گو پاسخی در جهت رفع ابهام بیان نکرده اند.

اما سؤال اصلی از این نماینده محترم است

چرا شما بدون مطالعه وارد بحثی میشوی که میدانی مخاطب هوشیار است

و موضوع را میفهمد

شمایی که عضو مهمترین کمیسیون مجلس هستی

چرا اظهارات خلاف واقع را بیان میکنی؟

اما برای آگاهی بیشتر از متن خبر به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

 

 

ادامه نوشته