حضرت عبد العظیم حسنی کیست؟

سلامو

در آستانه شهادت حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام قرار داریم.

لذا جا دارد که ما هم  به گوشه ای از زندگی ایشان بپردازیم.

ما ضمن اینکه از همه زایران و مجاوران این یار با اخلاص اهل بیت التماس دعا داریم

دعوت میکنیم که به مطلب پیش رو توجه داشته باشید.

 

ادامه نوشته

آیا حق امروز رعایت میشود؟

سلام,

خدا در قرآن میفرماید:

ای کسانی که ایمان آورده اید

تقوای خدا را پیشه کنید و جز در مسلمانی نمیرید.

اما معنای حق در بین ما انسانها که توضیحش در ادامه مطلب میآید.

 

 

ادامه نوشته

میشود در دنیا هم خوب زندگی کرد.

سلام دنیا ۲ روی سکه است.
ادامه نوشته

سکوت جایز نیست.

سلام,

این روزها دنیای اسلام دارد حوادث تلخی را تجربه میکند.

حوادثی که شاید میشد پیش بینیش را کرد.

شاید بشود گفت این دوران از التهاب زیادی برخوردار است.

در مرزهای کشورمان هر روز خبرهای زیادی به گوشمیرسد.

که شنیدن این خبرها باعث تأثر زیاد برای هر شنونده است. 

فقط در عراق طبق آمار, در ماه مبارک رمضان

در انفجارهای متعدد, بیش از 1000 نفر کشته شدند.

در سوریه که بیش از 2 سال است که مردم به خاک و خون کشیده میشوند.

در مصر نیز بیش از 1 ماه است که بخاطر یک تزلزل  سیاسی مردم به خاک و خون کشیده میشوند.

در بحرین نیز وضع به همین شکل است. 

در عربستان نیز آزادیهای مشروع  وجود ندارد. 

حال باید پرسید چرا اسلام اینروزها دست خوش این حوادث تلخ شده است؟

در یک کلام میتوان 2 عامل را در نظر گرفت.

1 استعمار, 2,  عدم وحدت نظر در اکثر حکام بر این کشورها؛

خوب استعمار که وضعش مشخص است؛ ما میدونیم که هرجا استعمار وارد شده کشورها دچار التهاب شدند.

فقط یک مورد در کشور ما برمیگردد به ایجاد کودتای 28 مرداد که

به موجب آن باعث برکناری دولت دکتر مصدق شد. 

اما امروز باید گفت بررسی حوادث کنونی را باید در مورد 2 جستجو کرد.

وقتی که حاکمان کنونی بعضی از این کشورها, جایی برای حضور مردم در صحنه های مهم کشورشان نمیبینند.

مثلاً در همین مصر وقتی مرسی توجهی به درخواست مردم مبنی بر عدم دخالت خارجیها در کشورش نمیکند.

و 2 دستگی که امروز در بین مردم آنجا آمده ناشی از عدم  وجود  بینش سیاسی در بین این آقایان بوده.

امروز فرقه گرایی نیز در بین مسلمانان زیاد شده؛ وجود فرقه ضاله وهابیت نیز عاملی در جهت همین آشفتگیهاست.

و قدرتی که اینها از استعمار کثیف انگلیس میگیرند باعث ایجاد درگیریهای کاذب در بین مسلمانان شده است.

باید گفت امروز خون و خونریزی را همین فرقه ترغیب میکنند.

همین فرقه ای که برای این کار به این آدمهای جاهل

یاد میدهند که اگر یک مسلمان شیعه یا سنی را بکشی میروی بهشت.

و حتماً شما در تصاویر در این شبکه های اجتماعی  دیدید که:

وقتی سر کسی را میبرند الله اکبر سر میدهند. 

راستش بیان این حوادث خیلی سخت است. امروز در سوریه اتفاقات تلخی رخ میدهد.

امروز حتي تحدید به زدن حرم حضرت رقیه سلام الله علیها نیز میکنند.

حال وظیفه ما چیست؟

وظیفه ما این است که بیدار شویم نگوییم که به ما ربتی ندارد.

باید بخواهیم که این حوادث زودتر فتنه اش خاموش شود.

و به بعضی حکام این کشورهای به اصطلاح آزاد نیز میگویم: 

اینقدر بر آتش این بلا نیافزایید

چرا بر ایجاد فتنه دارید سخت تلاش میکنید؟

بدانید خود گرفتار این فتنه خواهید شد.

بدونید مردم کشور شما نیز شما را تحمل نخواهند کرد.

و به علمای اسلام هم میگویم اینقدر سکوت برای چیست؟

چرا حکام کشورتان را از این فتنه ها بر حضر نمیدارید؟

چرا هر روز میبینید این مردم به خاک و خون می افتند ولی سکوت کرده اید؟

ما باید در دنیای اسلام نشان دهیم که جایی برای خاموشی نیست دیگر

بر همه ما واجب است که هرطور میتوانیم حوادث را محکوم کنیم.

و به علمای مصر هم یادآور میشم که نگذارید کشورتان دوباره اسیر خیانت به مسلمانان دیگر شود.

 

اشعاری برای امام زمان.

سلام,

امروز مصادف است با سال روز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام

که این اتفاق در چنین روزی [8 شوال] به دست وهابیت ملعون افتاد.

ما که از زیارت این ائمه بزرگوار دور هستیم.

فقط از همین راه دور سلاممان را نثار این بزرگواران میکنیم.

و دعای هر شیعه واقعی همین اللهم عَجِل لِوَلیکَ الفَرَج است.

و ما باید مطمئن باشیم که همه ائمه ما امیدشان مهدی فاطمه است.

و بدونیم که انشا الله روزی برای این بزرگواران هم حتماً حرمی ساخته خواهد شد.

به هر حال در ادامه شعری برای امام زمان تقدیم شما خواهیم کرد.

از شعرای  معاصر کشورمان سعید بیابانکی و مشفق کاشانی

                                     

ادامه نوشته

اعلام نتایج وزرای دولت یازدهم.

سلام

این اعلام نتایج رإی اعتماد مجلس به وزرای

دولت ۱۱ اسا که در ادامه میآید.

 

ادامه نوشته

شوخیهای بیمزه نکنیم.

سلام.

راستش امروز نکته ای رو میخوام بیان کنم که:

شاید بعضی از ما با اون سر و کار داشته باشیم.

اصولاً خندیدن باید در زندگی ما همیشه بر لبهامون جاری باشه.

اما آیا اصلاً ما خندوندن بلدیم؟

یا فقط چون مثلاً حالا یه چیزی شنیدیم که میگه: خنده بر هر درد بیدرمان دواست.

به جوری که خودمون بخواهیم تعبیر میکنیم.

اما دیروز به نکته ای رسیدم که برام جای تأمل داشت.

اینکه متأسفانه ما با شوخیهای بیجا باعث ناراحتی دیگران میشیم.

و اصولاً بعضی از ما یاد گرفتیم که به هم بخندیم تا با هم بخندیم.

بعضی از ما وقتی با کارهای عجیب که به نظرم اصلاً جای خنده هم نداره

سعی میکنیم که فقط خودمون را مثلاً شاد کنیم.

اصلاً هم کاری نداریم که آیا این کار درسته یا نه؟

من جریانی را تعریف کنم تا مسئله دستتون بیاد.

یه بنده خدایی میگفت:

یکی از همکارامون را خواستم سر کارش بگذارم گفتم چه کنم؟

که به ذهنم رسید  بیام با یک خط دیگه ای اون رو سر کار بگذارم.

بعد بهش زنگ زدم و با صدای جنس مخالف بهش گفتم: من تو رو دوست دارم.  

من تو رو تو خیابون دیدم از قیافت خوشم اومد و از این جور حرفهای ......

 

خلاصه اون بنده خدا مونده بود چه کار کنه منم تو دلم قاه قاه میخندیدم.

و خب البته بگم اگر من جای اون طرف بودم حتماً میفهمیدم که فلانیه.

اما همه که مثل هم نیستند.    بهش گفتم: آیا این درسته

که تو بیایی یکی رو دست بیاندازی و فقط خودت بخندی؟  

گفت خوبه حال میده. گفتم والله من که اینو گوش دادم اصلاً باهاش حال نکردم.  

گفت تو هم که مثل این حاجآقا ها میخوایی نصیحت کنی گفتم نه جدی میگم.  

چرا کاری میکنی که اصلاً تو روت میشه بری بهش بگی فلانی من بودم که سر کارت گذاشتم خواستم یک کم بخندیم.

تازه اون چیزایی که اون به این همکارش میگفت به نظر من که اصلاً خندیدن نداشت.

اون به من گفت: من که اهل این چیزها نیستم فقط تفریحیه خیلی جدی نگیر.

گفتم مگه هر کی گفت برو تو آتیش تو هم باید بری؟ گفت: ای بابا\

بهش گفتم فلانی من که تو رو میشناسم بیا از این کارات دست بردار ما که نمیتونیم سر خدا شیره بمالیم.

به هر حال باید کمی جدی با مسئله خنده و خندیدن برخورد کنیم.

من خودم اگه نگید بچه سوسول اصلاً تا حالا کسی رو اینجوری سر کار نگذاشتم.

ما هم شادیم و اصولاً از برخورد با آدمای خوشمشرب لذت هم میبریم. 

ولی اینکه کسی رو دست بیاندازم و بعد هم بخندم اصلاً تو کتم نمیره. 

من اصولاً دوست دارم وقتی بخندم که اون جک یا حالا هر چی یه مایه ای از حرف حسابی توش باشه..   

یه حرف هم بگم طنز و بذله گو بودن یک هنر اکتسابیه

اونایی که تو این مسیرند باید

حواسشون باشه که کارهایی بکنند که نه فقط خودشون بلکه همه با هم بخندند.  

ما در دینمون هم هست اصولاً اهل بیت در سیره زندگیشون هم بوده.

همیشه توصیه شان هم بوده که مومنین باید در دلهاشون سرور و شادمانی باشه

البته جداً معصومین علیهم السلام بر حضر داشتند ما را از شوخیهای بیجا.

 

درخواست برای خدمت صادقانه.

سلام

در آستانه تشکیل کابینه دولت یازدهم هستیم

دولتی که با همین رإی شما مردم انتخاب شد.

انتخابی که واقعاً از هر نظر بی نظیر بود.

اما اگر با من موافق باشید

حتماً میدونید که ما مردم از این دولت انتظارهایی داریم.

من در ادامه با توجه به اینکه از امروز تا ۴شنبه

کار رإی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی آقای روحانی ادامه خواهد داشت.

نکاتی را به ایشون و احتمالاً وزرایی که رإی اعتماد خواهند گرفت؛ بیان می کنم

شاید نظرات شما هم همین چیزهایی باشد که در ادامه مینویسم.

 

 

ادامه نوشته

درسی از رمضان

سلام,

روز آخر ماه مبارک رمضان بود.

طبق همیشه باید ساعت 3 بعد از ظهر از محل کار به خانه میآمدم.

آن روز هم همین اتفاق افتاد.

اما هنگامی که آمدم که در خیابان بلوار شهید منتظری سوار تاکسی شوم

ناگهان تاکسی جلوی مرا گرفت و گفت:

جوون کجا میری؟

گفتم: میدون مطهری گفت بیا بالا.

سوار شدم تنها من نبودم که مسافر اون تاکسی بودم

یک خانم و یک آقایی هم سوار بودند.

البته آقا میدون پیاده شد.

به من گفت: مسیرم تا خیابون امامه اگه مسیرت میخوره بگو تا ببرمت.

گفتم والله من میخوام برم انصار گفت: بنشین شما را هم میبرم انصار.

گفتم اگه بخاطر منه نمیخوام تو زحمت بیفتی.

گفت نه. ماشین داره میره من که نمیرم.

بعد خانمی که غقب نشسته بود گفت: پس اگر مسیرتون این طرفه ما هم میریم شهرک امام حسن.

راننده گفت: شما رو هم میبرم. اتفاقاً هنوز چند قدمی نرفته بودیم

که آقایی سوار شدند و مسیرشون 72 تن بود.

حال حرفم اینه,

راننده همش در طول مسیر این رو میگفت:

آدم باید کار خیر رو همه وقت و همیشه انجام بده.

به هر قدر که میتونه.

بعد میگفت: من کسیم که اگر کسی پول خورد نداشته باشه

با او جر بحث نمیکنم که چرا نداری؟ خب برو مثلاً از مغازه بغلی بگیر.

میگفت من دیدم بعضی اینقدر سر پول با مسافرشون جر و بحث میکنه که مسافر پشیمون میشه چرا سوار تاکسی شده؟

بعد با خودم گفتم: ببین اگه آدم از ماه رمضون همین رو یاد بگیره

که باید صبر و متانت داشته باشه همین  براش بسه.

این بنده خدا همش میگفت کار خیر برای همیشه است نه روز و ماه رمضون.

گفتم: خدایا\ یعنی میشه هنوز آدمایی تو این شهر پیدا کرد که دنبال رحم و مروت باشند؟ 

 

شعری از سعدی شیرازی عید سعید فطر

سلام

امروز روز عید سعید فطر است.

و مسلمانان امروز در بسیاری از کشورها از جمله خود ما

به شکرانه ۳۰ روز روزداری نماز عید را برپا میکنند.

پیشاپشیش از همه التماس دعا داریم.

اما از گذشته تا حال فطر در ادبیات ما نقش مهمی ایفا کرده.

شعرایی مثل  سعدی و دیگران

اشعاری پیرامون این عید اسلامی سروده اند.

در ادامه از شما دعوت میکنیم که این شعر را از سعدی شیرازی بخوانید.

ادامه نوشته

اعمال روز عید سعید فطر.  

سلام,

امروز آخرین برگ از ماه مبارک رمضان هم ورق میخورد.

و ما میمانیم و باقی مانده عمرمان.

و اینکه آیا توانستیم در این ماه عزیز از فرصتها استفاده بکنیم؟

که امیدواریم اینگونه باشد.

از طرفی ناراحتیم از اینکه این ماه عزیز دارد تمام میشود.

از طرفی هم خوشحال که اگر تمام هم میشود.

به عید پاکیها عید سعید فطر میرسیم.

خب هرکسی باید توانسته باشد از این ماه به نحو خودش استفاده کرده باشد.

حال هرکس در توانش به کسی کمک کرده است؛ یا دل کسی را شاد کرده باشد؛

یا اینکه قدمی برای آزادی زندانی برداشته است.

همه اینها خوب است.

البته این خیرها فقط مخصوص رمضان نیست بلکه:

رمضان تمرینیست برای انجام همه خیرات در ایام دیگر.

اما این شب پایانی از ماه مبارک رمضان هم,

اعمالی دارد. که همان اعمال شب عید فطر است.

روز عید فطر هم اعمالی دارد.

در ادامه ضمن تبریک عید سعید فطر به شما,

و آرزوی اینکه همه ما از خوشبخترین انسانها در این  ماه بوده باشیم؛

دعوت میکنیم اعمال این ایام را بخوانید. پیشاپیش التماس دعا.

عید فطر مبارک.

 

 

ادامه نوشته

انتقاد از یک خبرنگار نما

سلام,

دیروز هم یکی از روزهای خوب خدا بود.

دیروز هم مثل روزهای گذشته اتفاقاتی هم در دنیا و کشور خودمان افتاد.

 

نکته ای که میخواهم بگویم  شاید هم شما دیده باشید.

دیروز رئیسجمهور محترم جناب آقای حسن روحانی,

در روز 4 از مسؤولیت اجراییشان نشست خبری با خبرنگاران تشکیل دادند.

خوب در ابتدای این جلسه آقای روحانی مواضع دولت جدید را به طور خلاصه درباره مسایل داخلی و خارجی بیان کردند.

بعد ساعت 17.30 دقیقه نوبت به پرسش خبرنگاران رسید.

طبیعی بود که خبرنگاران داخلی و خارجی در این محفل حضور داشتند

هر یک میخواستند سوالات مورد علاقه خود را از آقای روحانی بپرسند.

این نشست خبری به نوعی آغاز خوبیبود چون ابتدای دولت است و این مصاحبه میتواند برای مردم جذاب باشد.

ساعت 17.30 که شد تکتک خبرنگاران آمدند و سوالات مورد علاقه خود را پرسیدند. 

و آقای روحانی هم طبق مسؤولیت سنگین اجراییشام به سوالات جوابهای لازم را دادند.

همچنین آقای روحانی به سوالات  خبرنگاران خارجی هم جوابهای لازم را دادند.

حدود 1.15 دقیقه از پرسشها گدشته بود که نوبت به آمدن یکی از خبرنگارها شد.

آمدن او هم با حاشیه هایی همراه بود.

او خودش هم فکر نمیکرد که آمدنش باعث ایجاد جنجال شود.

او آمده بود تا سوالش را بپرسد. 

اما ناگهان یک فرد که خود را مدیر مسؤول یک روزنامه آن هم ویژه نابینایان میداند (ایرانسپید)

شروع به ایجاد سر و صدایی کرد که نظم جلسه را تا حدی به هم ریخت.

لازم به یادآوریست که آقای روحانی از کلمه اعتدال پیرامون مسایل مختلف زیاد صحبت کردند.

اما جتي به نظرم ایشان هم فکر نمیکرد که کسی که خود را مدیر یک روزنامه آن هم ویژه نابینایان میداند,

بیاید و اعتدال را بر عکس معنا کند و فکر کند که اعتدال کشته شده.

ما طرفدار هر حزب و گروه سیاسی که باشیم؛

طبیعیست امروز که آقای روحانی که به عنوان رئیسجمهور منتخب مردم

پا به نهاد ریاست  جمهوری گذاشته؛

ما هم ایشان را رئیسجمهور خودمان میدانیم هرچند به ایشان هم رإی نداده باشیم.

ایشان درواقع رئیسجمهور 76000000 ایرانیست.

من نمیدانم این رد که خود را نماینده یک قشر خاص از جامعه میداند؛

به خود اجازه داد که از طرف این قشر به رئیسجمهور بی احترامی بکند. 

خوب طبیعی بود که آقای روحانی نسبت به این مسئله سعه صدر داشته باشد.

سوال:

آقایی که خود را مدیر مسؤول یک روزنامه آن هم ویژه نابینایان میدانی\

مگر میشود کسی اینروزها انتقاد خود را با های و هوی کردن به دیگری برساند؟   

مگر کسی این روزها میپذیرد که کسی اگر انتقاد از یک جا از کشور دارد

بیاید و انتقاد خود را به او بفهماند؟

آیا دین به شما اجازه داد که این رفتار را داشته باشی؟ 

مگر ما یاد نگرفتیم که در این ماه مبارک که نسبت به آدمها زود قضاوت نکنیم؟  

مگر شب قدر نیامد تا به ما بگوید  تا تمرین کن که از هر نظر اصلاح شوی؟

چرا به خود اجازه دادی تا با برخورد زننده خود فقط مضحکه دیگران شوی و حرفت خریدار نداشته باشد؟

این منطق صحیح نیست که اگر طرفدار هرکی که باشی بیایی و نسبت به رئیس دولت فعلی موزع تند داشته باشی؟ 

شما نمیتوانی بخاطر انتقاد هر اصولیرا زیر پا بگذاری؟

رهبر انقلاب فرمودند:

هرکس از هر حزب و گروهی میبایست به دولت کمک کند.

آیا تو فکر نکردی با این کارت

بیش از اینکه آبروی یک قشر را برده باشی کار دیگری نکرده ای؟  

و فقط باعث ایجاد دید بد نسبت به معلولین در جامعه باشد؟ 

خود میدانی که شاید چند صباحی در این مسند نباشی

پس حق نداشتی که این رفتار را داشته باشی..   

در پایان به عنوان یک فرد از این جامعه ایرانی 

و از طرف همه آنان که میشناسم و نمیشناسم

عذرخواهی خود را از ملت فهیم ایران اعلام میکنم

و از خبرنگاران عزیزی که در این نشست هم حضور داشتند نیز عذرخواهی میکنم.

و از آقای رئیسجمهور حسن روحانی نیز عذرخواهی میکنم.

از این فرد هم میخواهم طی بیانه ای مراتب عذرخواهیش را از ملت و همه جریانهای سیاسی اعلام کند.

 

 

 

 

 

مرشد ترابی درگذشت.

سلام,

با خبر شدیم که مرشد ولی الله ترابی روز گذشته در گذشت.

خدایش بیامرزد.

ایشون تا اونجایی که من یادم هست در رادیو هم فعالیت داشتند. 

کار ایشان در واقع همان نقال خوانی بود.

من یادم هست که ایشون در رادیو ورزش برنامه داشتند.

برنامه ای به اسم [پهلوانان شیروژن]

ایشون در این برنامه کتاب شاهنامه را نقال خوانی میکردند.

من خودم وقتی صداشون را گوش میکردم خیلی لذت میبردم.

ایشون در اردیبهشت امسال در مراسم بزرگداشت سعدی هم سعدی خوانی داشتند.

به هر حال متإسفانه باید بگم که ما ایرانیها یک مشکل عجیب داریم

تا خوبان هستند قدر شان را نمیدونیم و یادشون نمیکنیم.

حتي شاید اصلاً اسمشان را هم نمیدونیم.

به هر حال ایشون از اینکه نقال خوانی امروز جایگاهش را در کشور از دست داده خیلی گله مند بود.

ضمن تسلیت به خانواده محترمشان,

از شما مخاطب عزیز هم میخوام براشون فاتحه ای قرائت کنید.

در (بگم که ایشون نسبت به اهل بیت علیهم السلام نیز ارادت خاصی داشتند.

در ادامه دعوت میکنیم به مطلبی پیرامون ایشون که از خبر گذاری خبر آنلاین تهیه شده است.

 

 

ادامه نوشته

امید به اسباب و ملک موکل

سلام

از مرحوم حامد نقل شده يك كسي شنيده بود كه اگر ذكر (يا وهّاب) بگويد اثرش اين است كه پول دار ميشود ؛براي همين در خانه اش شبي12000مرتبه(يا وهّاب)ميگفت .هيچ خبري نشد .شبهاي زيادي گفت ،ولي خبري نشد.يه شب در بيابان كه ميرفت  دو تا دزد از كمين بيرون آمدند و گفتند لخت شو.اين آقا ترسيد و يك مرتبه گفت (يا وهّاب)اين ذكر را كه گفت ديد دوتا سفيد پوش پيدا شدند و دزدها را  فراري دادند. به آنها گفت:شما  كي هستید كه اين موقع شب به داد من رسيديد؟گفتند :ما ملك مأمور(موكل) اين اسم هستيم ،هر يك متر در يك متر  زمين ،اين ذكر دو مأمور دارد. گفت پس چه طور آن زمين خانۀ ما  مأمور ندارد ؟من اين همه خدا را خواندم ،گفتند چرا ،آنجا هم مأمور دارد  ولي آن جا كه  يا وهاب ميگفتي پول را صدا ميزدي  ولي اينجا از ته دل ،خدا را صدا كردي!

ما در حين اين كه دعا ميكنيم  راه پيش خدا ميگذاريم و ميگوئيم خدايا از اين راه ميشود بدهي؛به دل فلاني بينداز اين كار را بكند؛فلان چيز را بخرند تا كار ما راه بيفتد و...نظر به اسباب داريم .اين دعا مستجاب نميشود .اگر يكسره از خود خدا بخواهي و چشمت به اسباب نباشد فوري مستجاب ميشود.

ما خدا را نخوانده ايم كه مستجاب نشده است ،نظرمان به غير بوده .راه پيش پاي خدا گذاشته ايم .فرعون ادعاي خدايي ميكرد كارش كه گير كرد  در خانۀ خدا رفت، كارش درست شد. بايد انسان مأيوس شود{از غير خدا} و چشمش به دوا هم نباشد ؛ ولو اين كه گفته اند .پيش دكتر برو،بايد برود ولي شفا را از او بخواهد. 


۱.(اعراف آیه ۸۰):برای خدا نام های نیک است پس او را به وسیله آنها بخوانید و دعا کنید.

۲.(غافر آیه ۶۰):مرا بخوانید و درخواست کنید تا پاسخ دهم.

۴.(فرقان آیه ۷۷):ای رسول من بگو اگر به سوی خدا متوجه نشوید و دعا نکنید پروردگارم به شما اعتنا نخواهد کرد.

سخن حضرت علی (ع) راجع به دعا کردن: دعا سپر مومن در مقابل بلاهاست و اگر درب خانه ای را زیاد بکوبی عاقبت به رویت باز شود.خداوند دوست داردبندگانش از او درخواست کنند و به پاداش دعای آنان در روز قیامت مانند عملهای دیگرشان خواهد داد.

 

بر گرفته از وبلاگ معجزه قرآن و ادعیه

 

 

دولت جدید و شعارها

سلام

این مطلب دغدغه های من است درباره دولت که از امروز کم کم کارش را آغاز میکند.

 

ادامه نوشته

قضاوتی از امیر المومنین علی علیه السلام,

سلام

این یک قضاوت از امیر المؤمنین علی علیه السلام در زمان حکومتشان میباشد.

ادامه نوشته

شبهای رحمت (3)

سلام,

امشب هم شب دیگر از شبهای قدر است.

شبیست که تقدیرها امضا و رقم خواهد خورد.

امشب هرکسی سعی میکند خلوتی پیدا کند تا در محضر خدای خویش توبه و استغفار کند.

هر کسی سعی میکند تا از خدا بخواهد این حال را ازش نگیرد.

امشب اولیای الهی سرشان شلوغ است چون بنده های گنهکار خدا آنان را واسطه قرار میدهند.

امشب دیگر شبیست که ما از خدا میخواهیم که از او جدا نشویم

از خدا میخواهیم تا اشک در محبتش را بیش از پیش بر ما عطا کند.

امشب به روایتی امضا میشود برای یک سال ما آنچه قرار است رقم بخورد.

خوب, بیاییم برای همه دعا کنیم برای عاقبت بخیری خودمان.

برای اینکه عهد ببندیم که صدر همه کارهای مان خدا باشد و خدا.

زندگیمان در مسیر اهل بیت باشد. برای هر کارمان  فقط رضایت الهی را مد نظر قرار بدهیم.

دعای اول ما هم تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالي فرجه باشد. 

خول, امشب هم اعمالی دارد که در ادامه دعوت میکنیم که بخوانید

 

ادامه نوشته

آخرین وصیت امیر المومنین علیه السلام به فرزندانش

سلام,

این وصیت نامه مردیست که به حق باید او را مرد عدالت در تمام تاریخ دانست.

او که مظلومیتش هنوز جلوه گر است.

ما که داعی هستیم که شیعه اوییم هنوز او را نشناختیم.

خدایا\ ما را ببخش به حق این علی که ولی بر حق توست.

چون او را آنچنان که باید نشناختیم.

ضمن تسلیت به مناسبت شهادت حضرت علی علیه السلام

در ادامه آخرین وصیت مولای متقیان به ما و فرزندانشان را بخوانید.

 

ادامه نوشته

شعر شهادت امیر المومنین

سلام

در آستانه شهادت امیر المومنین هستیم .

شاید خیلیها باشند که  اکنون در حرم با صفای ایشون هستند

شب قدر را اونجا میگذرونند 

ما که دستمان به این حرم با صفا نمیرسه ولی فقط همین را میگیم

السلام علیک یا امیر المومنین

خوبو شعری را از آقای یوسف رحیمی را تقدیم میکنیم

التماس دعا.

 

ادامه نوشته

شعر شهادت حضرت امیر المومنین

گویا که خاک مرده به کوفه نشسته است حیدر دلیل زندگی و جان کوفه بود
ازسجده سربلند نمود و سرش شکست این مزد سرزدن به به یتیمان کوفه بود

امشب برای شیرخدا شام آرزوست پایان تلخ دوره ی چشم انتظاری است
امّا برای زینب محزون ادامه ی دوران تیره ی غم واندوه وزاری است

سرخی خون زریش سفیدش نمی رود زینب به اشک ، خون زلبش پاک میکند
مانند دفن فاطمه درغربتی عجیب فردا حسن جنازه ی او خاک می کند

درعرش شهرتش علنی در زمین غریب مردی که خیری از بشریّت ندید رفت
او بادورنگی همه ی اهل کوفه ساخت امّا دگر زدوری زهرا برید رفت

کم کم که دست وپای علی سرد می شود گرمی زخانواده ی این مرد می رود
امشب به سوی یاس سفید کبود خود با صورتی ز زهر جفا زرد می رود

ساعات آخرین غم دل را مرور کرد یاد خروش خندق وخیبر فتاده بود
ابروی چاک خورده ی خود را به هم کشید گویا به یاد آتش آن در فتاده بود

می سوخت با حرارت آن شعله ، نه زتب یادش نمی رود که چگونه درآن بلا
دشمن زصبر حیدری اش استفاده کرد با قصد کشت فاطمه را زد به کوچه ها

بیهوش می شد و نگهش پر شراره بود خورشید عمر طی شده اش روی بام بود
دیگر طبیب نسخه ی قطع امید داد آمد زمان رجعت و کارش تمام بود

وقت وصیّت آمد وشد گریه ها بلند هرم نفس نفس زدنش جان خانه برد
باب النجات عالم امکان حسین را باب الحوائج آمد و بر دست او سپرد

جای شهادتین زلبش گفت یا حسین زیبب زهوش رفت وگریبان خود درید
تا شام تار شام غریبان کربلا زینب دگر رخ بابای خود ندید

از کوفه رفت سوی مدینه پس از پدر در کوفه او علاقه ی ماندن دگر نداشت
از کوفه با جلال و شکوه تمام رفت امّا اسیرآمد و در کوفه پا گذاشت

دور و برش حسین و ابالفضل در طواف از کو فه رفت با صلواتی پر از درود
آمد به شهر کوفه ولی دلشکسته با سرهای بی تنی که همه روی نیزه بود

جای تلافی نظر لطف مرتضی گویا علی دوباره بدهکار کوفه شد
این غم به عقل جنّ وبشر هم نمی رسید زینب دلیل خنده ی بازار کوفه شد

***مجتبی صمدی شهاب