ما بدهکاریم.

سلام,

این سلام برسد به آنانی که ما همیشه مدیونشان هستیم
ادامه نوشته

به دنبال آرامش

سلام,

آرامش را از که میخواهیم؟

چه چیزی ما را آرام میکند؟

چه کسی به ما آرامش میدهد؟

چه وقت آرام هستیم؟

زمانی به این فکر میکردم چرا بعضیها آرامند؟

چه طور میشود که شخصی به آرامش دست می یابد؟

زندگی بازی هماهنگیست, که مثل سیلی روان همه را با خود میبرد.

کسی با عملش به پرتگاه میرود, یا کس دیگری با عملش به کمال میرسد.

حال آرامش از آن کیست؟ کسی که ثروت فراوان دارد؛

کسی که با هنرش مشهور میشود؛ و با هنرش پول در میآورد.

یا کسی که هرچه داشته باشد, آنها را از آن خودش ندانسته

بلکه آن را از آن صاحبش میداند.

آری, آرامش در یک چیز معنا میشود. 

إلا بِ ذکر الله طَت,مَئِّن القلوب

کسانی که این را داشته اند به آرامش واقعی رسیده اند.

شاید نشود مثل آیة الله بهجت شد؛ ولی تمرین کنیم که یاد خدا را در همه وقت در دل زنده کنیم.

 

اتفاقاتی که در سایه بد حجابی گریبان آقایان را میگیرد.

سلام,

این روزها باز مسئله حجاب در بین مسؤولین سر زبانها افتاده است.

هرکسی بنا بر عقیده اش نظری را میدهد.

سردار احمدی مقدم میگوید: ما در این مورد قانون را اجرا خواهیم کرد.

دکتر روحانی هم معتقد است: قانون باید اجرا شود ولی از افراط و تفریط باید  خودداری کرد.

 میگویند: 26 نهاد در این امر باید فعالیت جدی داشته باشند ولی .....

 

این قصه پر غصه حرف برای  گفتن زیاد دارد.

اینکه چرا بعضی خانواده ها با این دستور دینی هنوز ارتباط برقرار نمیکنند؟

نیز بحث دیگریست. اما در ادامه

گفت گویی در یکی از خبرگذاریها با آقای حمید احمدی نویسنده کتابهای [صحیفه فاطمی, و حجاب برتر, و....]

انجام شده که خواندنش را به شما مخاطب عزیز توصیه میکنم.

 

 

ادامه نوشته

امروز مهربانی مفهومی نداشت.

سلام,

امروز صبح به امید خدای متعال از خانه بیرون آمدم.

همان خدایی که معتقدم: همیشه به فکر بنده هایش هست.

حتي وقتی که به خاطر بعضی مسائل ناشکریش را میکنیم.

اما آنانی که به او واقعاً معتقد باشند سعی دارند در سخترین لحظات زندگیشان

شکر خدای عزیز را بکنند.

 

 

ادامه نوشته

ولادت خورشید هشتم مبارک.

محبوب رضاست هر كه دل ريش‌تر است
از كعبه صفاي اين حرم بيشتر است
اينجاست طبيبي كه ندارد نوبت
هر دل كه شكسته‌تر بود پيشتر است. 

 امروز در خانه موسي بن جعفر چه خبر شده است؟

امروز چه نوری بهتر از هشتمین حجت الهیست که در آسمان هستی میدرخشد؟

امروز چه خورشیدی بهتر از خورشید هشتم خدا روشنتر از همیشه طلوع خواهد کرد؟

ما که امروز را به یمن میلادش شادتر از همیشه ایم؛

به امام زمانمان این روز خجسته را تبریک میگوییم.

در ادامه به شعری زیبا توجه فرمایید.

التماس دعا,

 

 

ادامه نوشته

السلام علیک ای سلطان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت

مثل بهار، ناگهان می‏رسی همه پنجره‏ ها را به آغوش باغچه‏ ها میکشانی
با آمدنت، بهار بر شانه ابرها می‏ ایستد و همه درختان گمشده را فریاد می‏زند
امشب باران با خاک آشتی خواهد کرد و همه صداها، به کوه‏ های فراموش شده خواهند رسید

امشب رودها همه به دریا سرازیر خواهند شد. امشب می‏شود از همه ستاره‏ های دور از دست، به تعداد همه دست‏ هایی که به سوی تو دراز شده‏ اند، سیب سرخ چید. وقتی از تو می‏نویسم، کلمات می‏خواهند از خوشحالی بال در بیاورند. فرا رسیدن سالروز میلاد عالم آل محمد، شمس الشموس، سلطان سریر ارتضاء، ثامن ضامن امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را به پیشگاه با عظمت حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه وعموم شیعیان و ارادتمندان حضرتش تبریک و تهنیت عرض می نماییم

 

برگرفته از سایت مؤسسه جهانی سبطین علیهم السلام

یک زیارت با حال,

سلام,

این روزها که در ایام بسیار مبارکی قرار داریم؛

خیلی از مردم,

آنانی که به هر دلیلی دعوت میشوند به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها,

یا حرم امام رضا علیه السلام,

سعی میکنند تا به اندازه ظرفیتشان از زیارت این اماکن شریف بهره ببرند.

 

خوب, این بهره معنوی باید لوازمی داشته باشد.

 

ادامه نوشته

چرا تبلیغات؟

چرا تبلیغات مهم است؟

به ادامه مطلب بروید.

 

 

ادامه نوشته

سواد و شعور.

سلام,

جامعه از انسانهای متفاوتی تشکیل شده است.

آدمهایی که هر یک در جامعه نقشی دارند.

آدمهایی که هر کدام بنا بر مهارت خود ادعایی دارند.

یکی کارگر است؛ میگوید من مثلاً بنا هستم.

یکی معلم است؛ میگوید: من تخصصم کار با بچه هاست.

یکی میگوید: شغلم پرستاریست و من به شغلم واردم.

یکی دیگر طلبه است؛ او هم میگوید: من کارم مربوط به دین مردم است.

و ......

حال به نظر شما چه چیزی برای این اشخاص اعتبار محکمی دارد؟

فنشان, یا شخصیت و وقار, یا درکشان از مسایل موجود؟

هر کدام اعتباری ويژه دارد.

فنشان چون اگر تخصصی باشد افراد پیرامونشان بهتر به نتیجه میرسند.

مثلاً کارگری که بنای خوبی باشد

جایی که کار میکند صاحب خانه از دستش راضی بوده:

پولی که به عنوان دست مزد میدهد با اشتیاق کامل است.

همچنین اگر کسی با تحصیلات بالا سر کار مهمی باشد؛

اگر شخصیتش متین و سنگین باشد دیگران چه دشمنش باشند چه دوست؛

از او مجبورند که تعریف کنند.

و کسی که مثلاً معلم است میگوید: من کارم با بچه هاست؛

او اگر فقط معلم نباشد و یک مشاور برای دانش آموزش باشد

دانش آموز فقط او را معلم ندانسته؛

بلکه میگوید: او مثل پدر یا مادر من است.

حال تصور کنید کسی بیاید و ادعا کند من سر و کارم با فلان قشر است؛

وقتی با یک مسئله کوچکی از سوی یک فرد از اون قشر مواجه بشود

بگوید: من دوباره به تور اینا خوردم مثلاً

طوری وانمود کند که این افراد افراد مریضی هستند.

حال به نظر شما اگر هر یک از افراد جامعه ما نسبت به شغلشان 

مهارت کافی را داشته؛ ولی اگر دارای فهم مناسب از جامعه نباشند آن وقت چه مشکلاتی پیش میآید.

 

جواب رد به پیام تبلیغاتی,

لطفاً گوشهای شنوا این مطلب را بخوانند.
ادامه نوشته

زیارت کنیم.

سلام,

این روزها که در شهر قدم بزنی؛

میبینی که در مرکز شهر به دلیل وجود حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

جمعیت انبوهی که میآیند به سمت حرم و دلشان هوای زیارت این حرم را میکند.

جمعیتی که هرکدام با عشق و علاقه میآیند چه زائر باشد و چه مجاور.

من هم دیروز در بین این زائرین و مجاورین بودم.

و نماز جماعت مغرب و عشا  را در شبستان امام خمینی (ره) به جا آوردیم.

خدا بخواهد توفیقیست برای آنانی که هر روز به زیارت این بانوی کریمه میآیند.

بعضیها را میشناسم که صبحشان را با زیارت این حرم آغاز میکنند.

و البته بعضیها را که میگفتند: سال به سال اگر ما بیاییم حرم\

این حرف برایم سنگین بود خصوصاً اینکه این را از دهان یک بچه قمی شنیدم.

مطمئنم که گفتن این حرف از او برایش خیلی سنگین بوده. شاید.

ما که میبینیم زائرینی از راه دور میآیند تا بروند زیارت این حرم,

پس چرا ما بیمعرفت باشیم و نرویم حرم؟

شاید بعضیها به دلیل شرایط نتوانند بروند اما سلام از راه دور که از دستشان میآید. نه؟ 

خیلی از عرفای ما پشت در حرم صبحها میایستادند تا در حرم باز شود تا آنها بروند به پایبوسی این حضرت.

آیة الله بهجت توصیه شان این بود و سایر علما که از زیارت این حرم غافل نشوید.

بیاییم  کمی دقت کنیم که نسبت به زیارت این بانوی کریمه کوتاهی نکنیم.

 

دست بر سینه بگذاریم و بگوییم

السلام علیک یا بنت موسي بن جعفر

ورَحمةُ الله وَبَرَکاتُه

 

روز دختران نجیب,

سلام,

امروز در تقویم ما روز ملی دختران نام گذاری شده است.

روزی که از یک نظر مقدس است.

این که این روز مصادف شده با سالروز میلاد کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الل علیها.

خب, فارغ از دعواهای الکی پسر و دخترهای امروز که پسرها میگن:

چرا یه روز هم به نام ما نمیگذارند؟

ولی به هر حال ما این روز را به بانوان و دختران نجیب ایرانی تبریک میگوییم.

ارزش نامگذاری این روز را به فال نیک میگیریم.

چون گره خورده با کریمه آل طه  که ایشان خود نمونه عفت و حیا برای ما است.

حتماً میدونید که این نامگذاری نشانه ای برای دختران جامعه ما دارد.

قطعاً حساسیتی که روی پاکدامنی دختران است بیش از هر چیز دیگری حایز اهمیت است.

حتي این عفت آنان میتواند روی نسل امروز, و آینده تأثیر بگذارد.

البته این به این معنا نیست که پسرها نباید عفت داشته باشند؛ بلکه

آنان نیز وظیفه حفظ نگاه و دوری از محرمات,  را دارند؛ که خود وظیفه سنگینیست.

در اینجا این نکته اهمیت دارد که بگم:

زیاد گفته اند که ما الگوهای فراوان برای خوب زیستن داریم.

که صحیح هم است.

ولی باید به این هم بنگریم, چه قدر سعی کردیم تا به این الگوها نزدیک شویم؟

مثلاً چه قدر پسران ما سعی کردند تا حفظ نگاه را مقدم در هر امری از زندگی خود کنند؟

چگونه میشود پسران ما از نگاههای آمیخته با حرام خودداری کنند؟

چگونه میشود که دختران ما از تقلید از الگوهای ناصحیح خودداری کرده؛

و به سمت الگوهای دینی سوق پیدا کنند.

چگونه ما میتوانیم الگوهای ناب اسلامی را رواج دهیم؟

خب, این دغدغه های امروز نیازمند تفکری همه جانبه از سوی ماست.

مایی که هنوز ادعای مسلمانی داریم؛ ولی با الگوهای دینی فاصله بسیار داریم.

به هر حال ضمن تبریک این روز به دختران نجیب کشورمان؛

و آرزوی خوشبختی برای همه جوانان عزیز,

از خدای منان میخوام که ما را در جهت بهره گیری از الگوهای ناب اسلامی کمکمان کند.

آمین.

 

شعر میلاد کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها (مجید تال)

هوای دیدن خورشید درسرم افتاد

که ناگهان به دلم جذبه ی حرم افتاد

کسی میان دلم ((اشفعی لنا ))میخواند

کسی که خاک ترین بودو از طلا میخواند

تویی سرودن شعرم تویی ترانه ی من

بهانه ای به غزل های عاشقانه ی من

درخت بی ثمری را به بار آوردی

دراین زمین کویری بهار آوردی

نداشت فاطمه در شهر خود مزار اما

برای فاطمه در قم مزار آوردی

نگه ندار زما سایه ی پناهت را

وقدر یک مژه بر هم زدن نگاهت را

دوباره بال گشودم شبیه پروانه

وبا اجازه سرودم شبیه پروانه

کسی که پای ضریحت دخیل می بندد

دخیل را به پر جبرئیل می بندد

طلا زخاک در کوی تو محک خورده است

کنار سفره ی توآب هم نمک خورده است

برای وصف قم از رود نیل باید گفت

غزل،قصیده نه بحر طویل باید گفت

به چشم می خورد اینجا زیارت مریم

سمیه، آسیه ،حاجر،خدیجه،حوا هم

زمین همیشه تو را با برادرت می دید

تو ماه بودی و نام برادرت خورشید

چقدر در حرمت بوی عشق می آید

خیال می کنم عطر دمشق می آید

شبی که فال بجز عشق را نمی آورد

دلم برای زیارت بهانه می آورد

کسی میان دلم ((اشفعی لنا))می خواند

صدا صدای خودم بود از شما می خواند

مجید تال

 

حفظ حریم (2)

بچه های دیروز آرزو داشتند تا خلبان شوند؛

بچه های امروز کاووس  خلبان شدن را میبینند.

 

 

ادامه نوشته

حفظ حریم.

سلام,

بعضی اوقات ممکن است به خاطر به دست آوردن بعضی چیزها

ارزشهای دیگری فراموش شود.

مثلاً برای به دست آوردن ثروت زیاد از حلال خدا دور شویم.

حتي برای تأمین بعضی نیازها بعضی احترامها فراموش شود.

مثلاً کسی برای خرید یک گوشی مبایل قیمتی پدر و مادرش را تحت فشار میگذارد

شاید اون پدر و مادر واقعاً برای تأمینش به سختی هم بی افتند.

ولی برای حفظ آبرویشان به هر وسیله ای هم که شده آن را برای فرزندشان بخرند.

با اینکه در طول زندگیم به این نکاتی که گفتم خیلی فکر میکنم؛

از خودم میپرسم آیا تو هم این طور بودی؟

یعنی برای به دست آوردن نیازت با پدر و مادرت دعوا هم کرده ای؟

من وقتی که پدربزرگم فوت کرد به این نتیجه رسیدم که,

زندگی فرصت خیلی کمی به ما داده است.

من که فرزند هستم و شما هم همینطور یک وظیفه داریم.

برای خوب زندگی کردن هیچ راهی نداریم جز حفظ ارزشهایمان

یک فقط یکی از این ارظشها احترام به پدر و مادر است.

 

خانه ای در بهشت.

خانه مؤمنين در بهشت 

 

هشام بن حكم نقل ميكند كه مردى از كوهستان خدمت حضرت صادق عليه السلام آمده و ده هزار درهم بايشان داد و گفت تقاضاى من اينست كه خانه اى خريدارى فرمائيد تا از حج كه برگشتم با عيال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد. چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود جاى داد و طومارى باو لطف كرد.
فرمود خانه اى برايت در بهشت خريدم كه حد اول آن متصل است بخانه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و حد دوم بمنزل على مرتضى عليه السلام و حد سوم بخانه حسن مجتبى و حد چهارم بخانه حسين بن على عليه السلام .
مرد كوهستانى كه اين سخن را شنيد گفت قبول كردم و راضى شدم حضرت مبلغ را ميان تنگدستان از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهماالسلام تقسيم كردند و كوهستانى بمحل خود بازگشت .
چون مدتى گذشت آن مرد مريض شد و بستگان خود را احضار نموده گفت من ميدانم آنچه حضرت صادق عليه السلام فرموده راست است و حقيقت دارد خواهش ميكنم اين طومار را با من دفن كنيد. پس از زمان كوتاهى از دنيا رفت ، بنا بوصيتش طومار را با او دفن كردند، روز ديگر كه آمدند ديدند همان طومار بر روى قبر اوست و به خط سبز روى آن نوشته شده خداوند بآنچه ولى او حضرت صادق عليه السلام وعده داده بود وفا كرد.

منبع:roozebidari.ir

 

هنر با خدا بودن.

با خدا بودن هنریست که همه باید برای به دست آوردن آن زحمت بکشیم.  

ادامه نوشته

حکمت خدا و داستان زندگی یکی از ما.

سلام,

امام على علیه السلام

 

ارزش 4 چیز را جز 4 گروه نمیشناسند.  

جوانی را جز پیران آسایش را جز گرفتاران, سلامتی را جز  بیماران, و زندگی را جز  مردگان.

مواعظ الادعیه ص 275.

لطفاً به ادامه مطلب بروید تا قصه ای را بخوانید.

 

ادامه نوشته

ازدواج موقت خوب است یا نه؟

سلام,

امروز برای شما میخواهم مطلبی بنویسم

که شاید نوشتنش برای بعضی از شما کمی عجیب باشد.

ولی واقعیت مسئله اینست که اصلاً هم عجیب نیست.

و میشود به عنوان یکی از موضوعات مهم جامعه به آن پرداخت. 

همینجا بگم که وقتی این متن را خوندید

حتماً در قسمت نظرات؛ نظرات منطقی خود را برای ما بگذارید.

تا ببینیم واقعاً نظر شما چیست؟  

چندی پیش در خاطرات یکی از مسؤولان نظام خواندم که:

ازدواج موقت به عنوان یکی ازراههای مناسب برای حل مسایل جوانان بوده و خواهد بود.

حال که این متن را نقل کردم باید بگم

نظر شخصی من هم اینست که واقعاً مسئله مهمی پیش روی جامعه اسلامی ماست. 

که گاهاً متأسفانه به آن بی توجهی, بی دقتی, و بی احترامی میشود.

آنچه که پیامبر اسلام و شرع مقدس اسلام آن را حلال میشمارد؛

ما در نگاه اول اگر اسمش را ببریم یا از دیگران حرف میشنویم؛

یا اگر کسی پیش ما این را بگوید حسابی او را کتک میزنیم ,البته از نوع لفظیش.

نکته مهم اینست که: ازدواج موقت یکی از حلالهای خداوند است:

پیغمبر اسلام و ائمه معصومین بر آن تأکید کردند.  

البته آنچه که مورد تأکید اسلام بوده؛ 

نه اینکه شهوت رواج پیدا کند و هوسرانی در جامعه اسلامی ترویج یابد,

بلکه هدف, جلوگیری از هرگونه فساد و تباهی است.

ازدواج موقت از نظر اسلام تأیید شد؛

تا جوانان در هر دوره و زمان به فساد کشیده نشوند و فعل حرام را مرتکب نشوند.  

ازدواج موقت را اسلام بنا کرد؛

تا همه پاکدامن زندگی کنند.

اینکه این مسئله چرا زمانی در اسلام مورد تنفر قرار گرفت؟

جای بحثش اینجا نیست, و ما هم فعلاً سکوت میکنیم. اما نکته مهم اینجاست که,

آنچه که مردم ما به آن توجهی نمیکنند و گاهی بی اهمیت هستند,

یکی از عواملیست که میتواند جلوگیری از فساد بکند.

بنده واقعاً نمیدانم چرا؟

ازدواج موقت را یکی از علائم عینی فساد میداننند؟

در حالی که این غلط است و ما میتوانیم با این کار جلو هر مشکلی را بگیریم.  

چرا اگر جوانی در جامعه اسلامی  فعل حرامی مرتکب شود

یا هر کس دیگری که فعل حرام انجام دهد؛

در نگاه اول فقط او را مرتکب گناه میدانیم

وگرنه بعد میگوییم که او جوان بوده و نمیدانسته؛ و فعل عمدی نیز مرتکب نشده. 

و خدا غفار و رحیم است.  

در حالی که او اگر ازدواج موقت کند او را مورد غضب قرار میدهیم.   

و تا مدتها  نه تنها به او نگاه بد میکنیم.

بلکه هرجا بنشینیم او را مظهر فساد میدانیم و  بس.  

این نگاه کاملاً غلط است و باید در اینباره تحقیق بیشتری انجام دهیم.  

قرآن, به این مسئله تأکید دارد.

روایات نیز به همین گونه.

حال هرکس با خدا و آیاتش و روایات, و اسلام در جنگ است؛

این مسئله را غلط بشمارد.

اگر نه پس تابع شرع مقدس باشیم تا جامعه ای پاک داشته باشیم. 

البته ذکر این نکته ضروریست که:

این مسئله نباید برای مردم ما موجب هوسرانی شود.  

بله, در اینجا اگر کسی بخواهد نیز, میتواند سو استفاده کند.

و آنچه را که نباید انجام میدهد.  

این مسئله باید طبق قوانین خاص خود انجام شود؛

تا اتفاقی که نباید؛ در جامعه اسلامی رخ ندهد.  

و حتي مردم از شرع مقدس نیز زده نشوند.  

و حتي مردم نسبت به دین بد بین نشوند.

پس در این باره مطلب نوشتم و اگر استقبال شود چند روزی این مطلب خواهد بود.  

و اگر از موضوع استقبال خوبی بشود مطالب دیگری حول همین قضیه مینویسیم. 

 

 

من و خدا.

خدایا\ ما به تو محتاجیم و مشتاق.

نگذار تا امیال شیطانی بر ما مسلط شود.

خدایا\ خیلی وقتها فکر میکنم که اگر تو ما را آفریدی که به کمال برسیم؛

چرا پس ما این قدر خود شیفته ایم؟

چرا فکر میکنیم که باید هرچه ما میخواهیم همان شود؟

چرا بعضی از ما فقط اسممان مسلمانست و مسلمان نیستیم؟

خدایا\ چرا تا رمضان میشود یاد تو می افتیم و بعدش دیگر شاید نه؟

و میرویم سراغ همان کارهای همیشگی؟

خدایا ما مگر امانت نیستیم؟ پس چرا میخواهیم با امانت تو بدسگالی کنیم؟

خدایا دلم گرفته و ناراحت؛ از دست آنهایی که میگویند مسلمانیم ولی من چیزی از مسلمانیشان ندیدم.

خدایا تو چه قدر صبوری ؛ و با ما مدارا میکنی.

خدایا نمیگویم من مسلمانم اما به نظرم خیلی از کارهایی که

بعضیها میکنند نمیکنم خدایا\ از اینکه بخواهم با زبانم

دل کسی را بسوزانم جداً پرهیز میکنم. خدایا

بعضیها فکر میکنند که با بد دهانی میتوانند حرف خود را بزنند

ولی از آنجایی که تو میدانی این اتفاق برایشان نخواهد افتاد.

خدایا اگر مسلمانیم کمک مان کن تا مسلمان باشیم و مسلمان بمیریم.  

 

و اگر عاقل نیستیم کمک کن تا عاقل شویم. خودت را در تمام زندگی به ما نشان بده.

تا  از دست حیل و لطایف شیطان در امان باشیم. آمین.