حال و هوا سایت شد.
سلام دوستان عزیز
اگر دوست داشتید به سایت جدید ما سر بزنید و نظر خودتون رو به ما بگید.
یا علی
سلام دوستان عزیز
اگر دوست داشتید به سایت جدید ما سر بزنید و نظر خودتون رو به ما بگید.
یا علی
سلام
نمیدونم تو این مدتی که خیلی میل وبلاگ نویسیمون نمیاد از کجا بگم
از سختیهای اول زندگی بگم یا از ...
اگر از زندگی بخوام بگم فقط میتونم بگم سخته و سخته و سخته
همین
اما خب فعلاً آقا پسرمون ما رو مشغول کرده
یه خورده هم رفتم تو کلاسهای طراحی سایت و این چیزا که خدا کنه بتونم موفق باشم
بگذریم.
طبعاً ما بخاطر محدودیتهامون مجبوریم بیشتر خودمون خرج کنیم تا اینکه دیگران بخواهند برای ما کاری انجام بدهند.
اما امروز روز جهانی معلولین هم هست که به همه ی جامعه تبریک میگم
نه اینکه بخوام توهینی بکنم فقط از این باب که نکنه در جامعه نسبت به برخی از اقشار جامعه بی تفاوت باشیم
اگر کمکی ازمون میاد خدایی نکرده کمکشون نکنیم.
و ...
اما دوستان وبلاگی من
من این روزا خیلی دلم کربلا میخواد
وقتی میشنیدم دوستامون, خویشانمون, دارن میرن خیلی آزرده میشدم
از اینکه چرا ما نرفتیم و نرفتیم و نرفتیم
حرف زیاده
انشا الله بتونم بیشتر بیام و با هم حرف بزنیم
شما بگید و ما هم بگیم.
یا حق.
سلام
عنوان این نوشته رو گذاشتم سلام
بخاطر اینکه چند روزی هست که نمینویسم
یه علتش بخاطر همین ضعف بلاگفاست که دست به مطالب کرده و خلاصه هرچی مینویسیم پنبه میکنه
شاید به مکان دیگه ای برم که اگر مخاطبی باشه
اینجا اطلاع میدم
آدرس جدید رو هم بعد خواهم گفت
مدتیه به وبلاگ دوستانمون هم سر نزدم
اما فکر کنم این دوستان هم مثل ما دل دماغ نوشتن در بلاگفا رو ندارند
به هر حال من امیدوارم که حال همه دوستان خوب باشه
و عزاداریهای شما نیز مورد قبول حق باشه انشا الله
در کتاب مفاتیخ الجنان برای این ماه اعمال متعددی ذکر شده است .
اما در میان آنها نماز روز یک شنبه در این ماه خود نمایی می کند.ذیلاً به معرفی این نماز می پردازیم
prayer
فضیلت این نماز:
براى نماز در روز یکشنبه این ماه روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است ودر فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد توبه اش پذیرفته
مى شود و گناهانش آمرزیده مى گردد و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند
و با ایمان از دنیا مى رود و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، ذریّه او نیز بخشیده
شوند و روزى او وسیع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانى جانش را بگیرد.
کیفیت نماز:
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که، در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) در
هر رکعت، سوره «حمد» یک مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ
جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ
آنگاه بگوید:
یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُ نُوبى، وَذُ نُوبَ جَمیـعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.
اى نیرومند اى بسیار آمرزنده بیامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و زنان با ایمان را که نیامرزد کسى گناهان را جز تو.
از ذیل این روایت استفاده مى شود که این اعمال را در غیر این ماه نیز، مى توان انجام داد.
منبع:
http://www.saelin18.com/?p=1474
سلام
بدون هیچ توضیح اضافه ای ازتون میخوام تا مطلب زیر رو بخونید و نظرتونم بدید
حالا که این وبلاگ عمومی هست دوست دارم همه نظرشون را بدهند .
کد خبر :2033243717376059557 تاریخ :دوشنبه 5 مرداد 1394
اینجا معلولان در اولویت استخدام هستند
کارگاه تعاونی «فتح جم» یک کارگاه قدیمی تولید لباس کار است که تقریبا تمام کارکنانش معلول هستند. سری به این کارگاه زدیم تا از حال و هوای این کارگاه و افراد
مشغول در آن سر در بیاوریم.
یک زیر زمین تنگ و باریک پر از پارچه های تیره و نخ هایی که به در و دیوار آویزان شده اند و هوایی آنقدر گرفته که مجبوری برای آنکه حالت جا بیاید چند نفس عمیق
بکشی تا شاید از این هوای کهنه به ریه هایت برسد. صبح رسیده ایم و بچه ها سخت مشغول کارند کمتر کسی با کسی حرف می زند. سرها همه پایین است و صدای چرخ های خیاطی
همه جا را پر کرده است. عده ای هم که راه می روند نگاهی به ما می کنند و به حضور چند غریبه بین شان واکنش نشان می دهند. نگاهم را تیز می کنم و به دست ها، پاها،
چشم ها و حتی نگاه هایشان خیره می شوم معلولیت هایشان را حدس می زنم و وقتی نگاه هایمان به هم گره می خورد نگاهم را می دزدم که به کسی برنخورد. کارکردن در این
کارگاه کوچک یک اولویت عجیب برای استخدام دارد: «معلولیت» یعنی باید معلول باشی تا بتوانی در این کارگاه استخدام شوی!
برای سر زدن به این کارگاه با «اصغر شیرزادی» رئیس هیئت مدیره انجمن تخصصی معلولین همراه شدیم تا او برایمان از این کارگاه و مشکلات معلولین بگوید.
استفاده از معلولین نمادین و شعاری شده است!
آقای شیرزادی وقتی با عصا وارد کارگاه می شود می فهمیم که خودش هم از ناحیه پا معلولیت دارد. شاید همین موضوع است که خیلی از معلولین مشغول در این کارگاه با
او احساس راحتی بیشتری دارند. وقتی از او درباره اشتغال معلولین می پرسیم حرفهای مهمی برای گفتن دارد: «قانونی وجود دارد که می گوید کلیه دستگاه های دولتی موظفند
۳ درصد شاغل معلول جذب کنند که تقریبا همه دستگاه ها طفره رفتند. اگرهم معلولین جایی مشغول به کار هستند به صورت نمادین هستند. من به شما می گویم اگر این قانون
اجرا هم شود دردی از معلولین دوا نمی شود. مگر سال گذشته چند نفر استخدام دولتی شدند که سه درصد از آن مشکلات کاری معلولین را حل کنند. دولت باید قوانینی حمایتی
وضع کند تا از بنگاه ها و انجمن های معلولین حمایت شود. یعنی معلولین دورهم جمع شوند و باهم یک کاری را تشکیل دهند تا فعالیت هایشان به صورت گسترده و وسیع باشد.»
اگر مجبور شویم آدم سالم می آوریم
بیشتر افراد شاغل در این کارگاه معلول هستند مگر افرادی که شغل شان طوری باشد که آدم های معلول نتوانند آن را انجام دهند. مثل اتو کردن لباس ها که به قول آقای
شیرزادی برای معلولین مناسب نیست چون زود خسته می شوند و ممکن است برایشان خطر داشته باشد واگرنه اولویت کار در اینجا معلولین هستند و اگر آدم سالمی وارد شود
از روی ناچاری است. آقای «محمد احتشامی» مسئول کارگاه می گوید اینجا حقوق ها براساس تعداد کارهای انجام شده محاسبه می شود. برای همین حقوق ها متفاوت است. برنامه
اینجا هم اینطور تنظیم شده که بسیاری از شاغلین پارچه های برش خورده را به خانه می برند و در خانه کارهایشان را انجام می دهند و فقط هرچند وقت یکبار برای بده
بستان های کاری سر می زنند. این کار به نفع خودشان هم شده، هم از سختی های رفت و برگشت راحت شدند هم در محیط خانه می توانند با آرامش کارشان را انجام بدهند
و این موضوع روی حقوقشان هم تاثیر بسیار مثبتی داشته است. مخصوصا کسانی که به علت معلولیت رفت و آمد برایشان دشوار است.
ماهیانه ۱۵ هزارلباس تولید می کنیم
همین کارگاه کوچک و نقلی با آدمهای پر تلاشش رقیب سرسختی برای هم صنف هایش است. آقای احتشامی می گوید: «این بچه ها اگر در کارشان اول نباشند که هستند بی شک
جز بهترین ها هستند چون کارهایشان را حتی از آدم های سالم دقیق تر انجام می دهند. ما بارها به آنها گفته ایم که هیچ وقت معلولیت را فدای کیفیت نمی کنیم و اگر
آنها می خواهند که کارشان رونق داشته باشد باید برای بهترین کیفیت تلاش کنند.» به همین خاطر وقتی لیست مشتریان را می خواهیم حدود هفتاد هشتاد اسم روبرویمان
می گذارند و می فهمیم از این مجموعه کوچک و با دستهای پرتلاش این بچه ها ماهیانه ۱۵ هزار دست لباس کار تولید می شود. حالا بسیاری از مجموعه های بزرگ مانند راه
آهن جمهوری اسلامی، شرکت های بزرگ خودروسازی و پتروشیمی لباس کارهایشان را از اینجا تهیه می کنند و آنقدر کار این بچه ها خوب است که حالا آنها هستند که مشتریان
را انتخاب می کنند.
از کارم خوشم می آید
یکی از بچه های مهربان و زحمتکش این کارگاه سهیل است. سهیل متولد ۱۳۶۵ است و سندرم داون دارد. به گفته آقای شیرزادی سهیل پیش از آنکه وارد کارگاه شود در خانه
بیش فعالی داشته که حتی موجب آزار همسایه ها هم بوده مثلا یک بار داخل ماشین یکی از همسایه ها شلنگ آب انداخته و تمام ماشین را پرآب کرده است. حالا سهیل در
بخش برشکاری این مجموعه مشغول کار است. کارش را خیلی تمیز و با دقت انجام می دهد و همه از او راضی هستند. سهیل ماهی حدود ۴۵۰ هزارتومان دارد و وقتی از او می
پرسم با در آمدش چه کار می کند با همان صدای خاص خودش می گوید: «من فقط هربار ۳ تا ۵ هزارتومانی بر می دارم و بقیه را به مادرم می دهم تا توی بانک برایم پس
انداز کند.» وقتی از سهیل می پرسم کارش را دوست دارد یا نه؛ با لبخند رضایتی می گوید: «خیلی از اینجا راضیم. از کارم خوشم میاد. از آقای احتشامی هم خیلی راضیم.
خیلی خوش اخلاقه.» سهیل صبح ها به این کارگاه می آید و ساعت حدود ۶ از اینجا خودش به خانه می رود. سهیل ماهیانه از بهزیستی فقط ۵۰ هزارتومان مستمری می گیرد.
دوست دارم پس انداز کنم، نمی شود!
آقا فرزاد، قدیمی ترین کارگر این مجموعه است که از ناحیه دست معلول است. او دوتا بچه دارد و وقتی درباره معلولیت بچه ها می پرسیم می گوید فقط یکی از بچه ها
یک پایش مقداری مشکل دارد. حقوق قدیمی ترین فرد این کارگاه بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان است. آقا فرزاد هر روز مسیر طولانی را از افسریه با ماشینش می آید. به
خاطر معلولیت مشکل گواهینامه دارد ولی سر راه مسافر هم سوار می کند تا خرج زندگی یک جورهایی تامین شود. آدمهای اینجا انگار هیچ آرزو و حرفی ندارند وقتی از آرزوهایشان
می پرسم همه می خندند و چیزی نمی گویند وقتی از ناصر ۲۹ ساله می پرسم چه آرزویی دارد با شرمی سرش را پایین می اندازد و می گوید الان نمی تواند جواب دهد چون
باید فکر کند.
ناصر چند معلولیتی است و ۴ سال است در این کارگاه کار می کند این معلولیت را از راه رفتن و حرکت دستهایش می توانید ببینید. حقوق ناصر حدود ۴۰۰ هزار تومان است
که ۹۳ هزارتومان آن خرج بیمه می شود. می گوید دلش می خواهد پس انداز کند اما نمی شود. آقای شیرزادی می گوید خانواده ناصر از اینکه او اینجاست خیلی خوشحالند
چون پیش از این ناصر وقتی توی کوچه می رفته اراذل و اوباش از معلولیت و سادگی اش سوء استفاده می کردند و از طریق او اجناس ممنوعه و غیرقانونی را جابه جا می
کردند. اما حالا از او و استعدادش در این کارگاه در جهت مثبت استفاده می شود و کارکردن او در این مجموعه از یک ناهنجاری جلوگیری کرده است.
از نامه بازی خسته شدیم
پروین از بچه های بهزیستی است که متولد ۴۵ است. زنی که از بچگی در پرورشگاه بزرگ شده و از ۱۸ سالگی روی پای خودش ایستاده است. معلولیت پروین از ناحیه پا است.
وقتی بالای سرش می رویم رادیو گوش می کند. او ۱۵ سال است خیاطی می کند و زندگی اش را با حقوق ماهیانه ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان می گذراند و ماهیانه خودش پول بیمه
می دهد. وقتی از او می خواهیم که درباره مشکلاتش بگوید یک جمله می شنویم: «این همه گفتم به کجا رسید که این بار برسه؟» دلش از بهزیستی و خدماتی که باید بدهند
و نمی دهند پر است. بارها برای حل مشکلاتش به این در و آن در زده اما از نامه بازی های اداری خسته شده و حالا تصمیم گرفته بیمه اش را خودش پرداخت کند. چون دیگر
حوصله این رفت و آمدها را ندارد.
بغل دستی پروین ناشنواست و نمی توانیم با او حرف بزنیم و فقط نگاهمان می کند. آخر کار هم پروین با ما شرط می بندد که سال بعد هم اینجا بیاییم همین وضعیت ادامه
دارد و صدای آنها به جایی نمی رسد.
ما بیشتر کمک معنوی می خواهیم تا مادی
این کارگاه کوچک اجاره ای زندگی این بچه های معلول را می چرخاند. کارگاهی که آقای شیرزادی می گوید به جای آنکه حمایت شود بارها پلمپ شده و در آخر هم هزینه سنگینی
برای تغییر کاربری گرفته اند چون معتقدند کاربری اینجا انبار است و نباید تبدیل به چنین جایی شود. آقای شیرزادی رئیس انجمن معلولین درباره این موضوع می گوید:
«حداقل کمک نمی کنند، مانع تراشی نکنند. بگویند تا زمانی که معلولین در اینجا کار می کنند این کارگاه برای شما باشد. ما بچه ها را نمی توانیم به راحتی جابه
جا کنیم و هرجایی برویم. چون معلول هستند ممکن است اگر محل مناسب نباشد زمین بخورند و به هزار مشکل دچار شوند. شهرداری بودجه زیادی صرف گرم خانه ها و کارتن
خواب ها می کند. بهتر نیست یک مقداری از این بودجه هم صرف معلولین شود تا پیشگیری از معضلات جامعه شود. چون متاسفانه بزهکاران از معلولین سوء استفاده می کنند
و ممکن است هزاران مشکل برای این بچه ها به وجود بیاید که اگر جذب کار شوند به جایش به یک فرد مفید برای خانواده و جامعه تبدیل می شوند. الان بهزیستی کلی املاک
بلا استفاده دارد. یعنی این امکان وجود ندارد که این املاک برای اشتغال زایی معلولین صرف شود که حداقل مشکل مکان نداشته باشند؟ باور کنید جامعه معلولین بیشتر
از آنکه حمایت مالی بخواهد حمایت معنوی می خواهد. ما قانونش را داریم ولی دستگاههای اجرایی متاسفانه به آن عمل نمی کنند.» ( مجله مهر )
منبع: محله نابینایان
سلام
امروز برای شیعه روز بسیار تلخ و دردناکیست.
8 شوال یادآور جنایت نامسلمانان و نامردمانی چون وهابیت ملعون و به تعبیر رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم دشمنان خدا است؛ امروز سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام است. ما این حادثه ی دردناک را ابتدا به حضرت ولی عصر عج الله تعالي فرجه الشریف و بعد هم به همه ی محبان و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام تسلیت عرض میکنیم.
وهابیت ملعون سعی کرد با تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام به نوعی ایشان را نزد شیعیان کوچک نشان دهد. اما از آنجایی که عزت نزد خداوند است و به هر کس بخواهد عزت را عطا میکند قبور ائمه بقیع علیه السلام در قلب کسانیست که ولایتایشان را به عنوان امام و پیشوای به حق برگزیده اند.
درود خدا و همه ی فرشتگان بر ائمه بقیع علیهم صلوات الله
بیشک وهابیت ملعون امروز هم سعی کرده با شبهه افکنی در دین مقدس اسلام جوانان را از دین جدا کند از شبهه افکندن در توسل و زیارات تا ولایت و جانشینی بر حق علی علیه السلام
آری! امروز وظیفه ی هر مؤمن و مسلمانیست تا با استقامت در دین شبهه افکنان در دین را خوار و ذلیل نشان دهد. و با استعانت از خدای متعال سد و دژی محکم باشد در مقابل این نامسلمانان
امروز همین تفکر سخیف باعث شد تا آل سعود به جنگ علیه مردم مظلوم یمن بپردازد و با به راه انداختن جنگ نشان دهد غیر از خودشان همه کافرند و باید کشته شوند
اما نه تنها به این هدف تا به حال نرسیدند بلکه خودشان امروز گرفتار خشم ملتهای مسلمانی شده اند که بیرون آمدن از باتلاق یمن برایشان سخت است.
امروز یمن و ملت مظلومش کاووسی برای سران خائن آل سعود است؛ و امروز شیعه ی یمنی و بحرینی با ذکر یا نصارات الحسین مقابل اینان ایستاده است امروز عراق و بحرین نیز با مدد از نام امیر المؤمنین در مقابل داعش ایستاده است و امروز مدافعان حرم با ذکر یا زهرا در سوریه مقابل داعش و داعشیان ایستاده است. درود خدا بر رزمندگانی که جانانه در مقابل این خائنین به دین میجنگند چه آنانی که در صحنه ی نبرد نظامی هستند و چه آنانی که با جنگ نرم آنان در صحنه های مختلف مقابله می کنند. .
پس بر ماست تا دشمن اهل بیت را بشناسیم و در مقابلش با ارائه ی صحیح مطالب دین جلوی این شبهه افکنیها را بگیریم.
سلام
همه ی ما در طول زندگی شخصیمان منتظر یک اتفاقیم هرکس به نوعی.
یکی مثل من دنبال شغله یکی دیگه دنبال فرصت ازدواج تا یه مورد خوب براش پیدا بشه.
هر کدوم از ما برای کسب این چیزایی که گفتم دنبال راهیم راهی که ما رو به مقصودمان برسونه.
چی میخوام بگم؟ میخوام بگم رمضان به آخر خط نزدیک میشه و پرونده ی رمضان 94 هم بسته میشه خدا کنه تو این مسیری که گفتم که هر کدوم از ما دنبال فرصت بهتر شدن میگردیم راهمونو صحیح انتخاب کنیم و از رمضان این درس رو بگیریم که نکنه عمرمون بگذره و بعد دیگه به جایی برسیم که فرصت جبران نباشه این خیلی مهمه.
رمضان که ماه رحمت و برکت هست از این رحمت و برکت برای خودمون در بعد رمضان هم استفاده کنیم و خدا رو در همه جا ناظر بدونیم
اینایی که گفتم همش برای خودم بود یادم افتاد به شما هم بگم.
عیدتون هم مبارک.
دومین شب از شبهای پر فضیلت قدر هم از راه رسید چشم روی هم گذاشتیم و یک شبش گذشت انشا الله که همه ما بتوانیم از بخشش بیکران خداوند در این شبها به حق اولیای خدا بهره مند بشیم.
امید که حضرت ولی عصر نگاه ویژه ای به مؤمنین و مؤمنات داشته باشند و در محضر خداوند شفیع همه ی ما باشند.
خدا رو شاکریم که میتونیم باز هم با خدا حرف بزنیم.
از خدا میخواهیم تا زنده ایم در خانه ی خودش باشیم و اهل بیت علیهم صلوات الله را ضامن خودمون در دنیا و آخرت قرار بدیم.
همچنین امشب شب شهادت امام علی علیه السلام هم هست
امامی که مدح و ثنایش را خدا میداند و رسول و ما که از بیان هرچه خوبیست از این امام همام عاجزیم.
امامی که امشب با رفتنش یک جهان را یتیم کرد
وقتی کودکان یتیم کوفه ظرفهای شیر را جلوی درب خانه علی علیه السلام آوردند دلشان می خواست تا پدر یتیم نوازشان زود خوب شود و دوباره دست نوازشش بر سرشان باشد ام
ا افسوس که دیگر علی عشق به محبوبش را یافته و دنیای تزویر و ریا را ترک می کند.
از همه شما دوستان در این شب عزیز التماس دعا داریم.
سلام
طاعاتتون قبول حق باشه.
خب اونهایی که صاحب وبلاگند و به نوعی دستی در نوشتن دارند میدونند 43 44 روز تقریباً کسی دسترسی به وبلاگهاش نداشت و کلاً الآن هم که اومده مطالب گذشته در بعضی وبلاگها کلاً نیست انشا اللله برگرده
و اما دیشب و امشب و فردا شب خواندن دعای مجیر سفارش شده
در سفارش اومده که هرکی این دعا را در این 3 شب بخوانه هرچی که گناه داره خلاصه بخشیده میشه.
من خودم قائل به اینم که خدا این مسیرها رو گذاشته که بهش نزدیک بشیم و خلاصه سعی کنیم این مسیر خدا رو بریم هرچند شیطون گاهی مانعمان بشود.
از همه شما التماس دعا دارم.
سلام
حال نوشتن نیست فقط آمدم بگم التماس دعا
سلام
خوبید
با تأخیر روز پدر و روز مرد رو تبریک میگم
خیلیها امروز آخرین روزیه که در اعتکافند
امیدواریم طاعاتشون قبول حق باشه و من و همه ی دوستان رو از دعای خیر فراموش نکنند.
باید زودتر از اینها برای تبریک روز پدر و حسم نسبت به این روز به وبلاگم می اومدم و مطلبی مینوشتم اما نشد
اما به هر حال دست هم پدران را از راه دور میبوسم.
اما فقط یک نکته که بیشتر نظر شخصیست تا یک توصیه
دیروز با دوستم درد دل میکردم از مشکلات فعلی که سر راهم آمده برایش میگفتم
و راستش از مشکلات گفتم
درباره فرزند آینده ما نیز برایش گفتم.
اما او یک توصیه ای کرد که به نظرم وقتی اجرایش کردم برای خودم خوشایند بود.
اگر ریا نباشد برایتان میگویم
او در کنار همه توصیههایی که داشت به من گفت:
بیا چندروزی را نماز شب بخوان به همین سادگی که او گفت من اینجا گفتم.
گفت: "امشب بیا این نماز را بخون حتماً آرامشی در این نماز هست
و حتماً از خدا حاجت دلت رو بطلب انشا الله که روا میشه.
راستش من نماز شب میخواندم اما ب اندازه این تذکر دوستم کارساز نبود.
دیشب خواندم و خدا رو شکر این لحظه که مشغول نوشتنم آرام و آرام و آرامم.
گاهی حرف خوب یه دوست اینقدر میتونه تأثیرگذار باشه که عملی که خودت انجام میدادی
برات تأثیر نداشته بیشتر شبیه رفع تکلیفه حتي اگر اون عمل واجب نباشه!
خلاصه بیاییم حرفهای خوب رو بهش عمل کنیم.
سلام
من حدود 7 ماهه که زندگی جدیدی رو آغاز کردم
سختیهای زیادی رو تا به حال تحمل کردم
برای یه مرد خیلی سخته که این همه حدود 5 ماه و حالا شش ماه بیکار باشه
البته که تا به حال تلاشهایی رو انجام دادم ولی خب تا حصول نتیجه
باید صبر کنم.
اما نکته ای ذهنم رو مشغول کرده
تقریباً یکی دو هفته پیش بود که یک زوج که از دوستان ما هستند
با هم اختلاف پیدا کردند.
اختلافشون سر واقعاً هیچ بود
اینکه گاهی در میان فامیل نشسته ای و حرفی از طرف کسی زده میشود
که طرف فکر میکنه اون حرفی که زده شده به او توهینی شده
و دعوا شروع میشود
و از آن بدتر اینکه این حرف بی سر و ته را به پدر و مادرت میگویی
و آن وقت به قول معروف آب روی آتش انداخته میشه.
و پدر و مادر یکی از طرفین ادعا میکند که فلانی قصد دخالت در زندگیشان را دارد.
و در پی این ادعا متأسفانه برخورد فیزیکی رخ میدهد و تو میمانی که چرا یکی از طرفین
اینقدر عقل نداشت که اجازه چنین دعوایی را داد؟
و زن این بنده خدا متأسفانه قهر کرد و بچه هایش را نیز نبرد
من میدونم این بنده خدا بچه هاش رو خیلی دوست داره
اما متأسفانه بی حرمتیهای بدی به خودش و خانواده اش شده
که او را فعلاً از برگشت باز داشته.من خودم به یک نتیجه رسیدم
اگر قرار است که زندگی جدیدی رو آغاز کنیم
باید سعی کنیم اینقدر جربزه داشته باشیم که اجازه ندهیم هر حرفی را که شنیدیم و همسرمان گفت
به پدر و مادرت نگو که این اتفاق افتاده آن را کش دهیم
من خودم وقتی خواستم وارد دوره متأهلی شوم به خودم قول دادم
1, به کسی بیحرمتی نکنم؛ 2, مرد باشم و به خانواده همسرم
مثل خاا حل شده
و من با افتخار میگم من خانواده همسرم رو دوست دارم.
نواده خودم نگاه کنم؛ قط باید خودمان حل کنیم.
خدا رو شکر مشکل آنچنانی که نداشتیم اما به هر حال اگرم بوده با صلح و صف
و 3, اگر مشکلی در زندگی بینمان رخ داد خودمان حل کنیم
روز زدن حرفها به همسرم هشدار دادم که مشکلاتمان باید به دست خودمان حل شود
یعنی اگر سر موضوعی اختلاف داشتیم فقط فقط خودمان باید حل کنیم.
و خدا رو شکر تا اینجا که ما راضی هستیم.
سلام
روز مادر و روز زن به همه مبارک باشه
به اونایی که واقعاً باید اسمشون رو مادر گذاشت
اونایی که فرزندانشون رو در راه حق تقدیم حق و اسلام کردند.
مبارک اونایی که مثل مرد امروز پشتیبان بچه هاشون هستند
اونایی که در سختیهای زندگی کنار همسرشون هستند
اونایی که با وجود مریضی همسرشون اما عاشقانه دوستش دارند.
و ....
واقعاً از مادر گفتن و از مادر نوشتن خیلی سخته
شاید به این جهت که فقط خدا میتونه جایگاه این مادران را تعریف و توصیف کنه.
ما در تقویم دو روز زن داریم یکی چند وقت پیش بود
که خیلیها چون غربیها میگن روز جهانی هست خیلی روش تبلیغ کردند
کاری به این ندارم
و یه روز هم جمعه هست که مصادف شده با میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
که خدا کنه این روزو بیشتر جشن بگیریم و خوشحال باشیم و هدیه بدیم.
امروز فکر میکردم چه خوشحالی دارند این تازه مادرها
میدونید چرا؟
وقتی بچه در رحمشون تکان میخوره چه ذوقی میکنند!
خدا این ذوق رو ازشون نگیره
ما هم به خاطر همین ذوق خوشحالیم.
من روز مادر و روز زن رو به همه دخترهای کشورمون هم تبریک میگم
انشا الله با یک انتخاب درست همه ازدواج کنند و زندگی سرشار از آرامش و نشاط رو داشته باشند.
به همه دوستان مجازی هم تبریک میگیم انشا الله زیر سایه خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها شاد و موفق باشند.
ما رو هم با خودتون به بهشت ببرید.
بهشت واس شماست.
سلام
سال نو بر همه دوستان مبارک
بهار فصل بسیار آموزنده ایست
من دیروز یک مطلبی را گوش میکردم که خیلی تأثیرگذار بود.
[یک شخصی میگفت هرچیزی یک بهار دارد
دل بهار دارد و آن بهار قرآن است.
طبیعت هم بهاری دارد وقتی به ابتدای سال میرسیم به این نکته خوب دقت میکنیم که درختان از خخواب زمستانی بیدار میشوند.
و دوست دارند شکوفه بدهند
بهار ما انسانها هم یک چیز است و آن هم توبه)
من خودم داشتم به این فکر میکردم حالا که بهار دلها قرآن هست چرا به این دلمون بهار را نمیآوریم
منظورم اینه چرا قرآن در قلب ما جایگاهش مهجور هست؟
گاهی به خودم میگم: فلانی ادعات میشه حافظ قرآنی اما هنوز برکتش رو خودت حس نمیکنی
گاهی به خودم میگم: فلانی خیلی باید بد باشی که بخواهی قرآن رو تفننی بخونی و انتظار توجه حق تعالي را نسبت به خودت داشته باشی!
من در آخر میگم بیاییم از فرصت عمرمون برای اینکه قلبمون بهاری بشه استفاده کنیم
قلبمون رو با نگاه به قرآن اونم از روی عشق بهاری و شاد کنیم فکر کنم اینجوری بهتره نه؟
سلام
جمعه یکی مانده به آخر سال است.
آقا سلام. دلم گرفته از این همه وعده و وعید که میدهند ولی عمل نمیکنند.
دلم از این همه دروغ و نیرنگ گرفته
دلم میخواهد فقط کمی به شما فکر کنم و فقط به شما
آقاجان یک سؤال دیگر نمیخواهید بیایید؟
آخر سال شده ما شما را ندیدیم ولی شما ما را حتماً دیده اید
دیده اید که چقدر گناه میکنیم
دیده اید که دروغ میگوییم
آقاجان این متن را همین که به شما فکر کردم یادم آمد
ما چشممان منتظر شماست
بیایید و ما را به یاریتان دعوت کنید
دعا کنید وقتی وارد سال جدید میشویم حد اقلش این را بخواهید
که ما یک قدم بیشتر به شما نزدیک باشیم
امام زمان ما شما را دوست داریم
اما ...
سلام
یه روز سرد زمستانی که هوا فقط سرده و خبری هم از بارون نیست
البته اینو بگم که بارون داشتیم اما خب امروز که نیست.
یه سؤال و البته یه درخواست !
امشب شب میلاد حضرت زینب کبري سلام الله علیها است.
مهمترین درسی که میشه از ایشون گرفت درس صبر بر مشکلات هست.
بیاییم امروز و فردا برای رفع گرفتاری همدیگه دعا کنیم
خصوصاً اگه تو شهرتون بارون میاد زیر بارون برید و برای رفع گره همدیگه دعا کنید
برای ما هم دعا کنید تا گره ما هم باز بشه.
یا علی
سلام
در بیخبری از دوستان هستیم انشا الله که حالشون خوب باشه
اگر در شبکه های دیگر اجتماعی هستند که خب هیچ
اگر به کارهای دیگری مشغولند که خدا قوتی خدمتشان عرض میکنیم
با کم شدن بازدید وبلاگمان اما همچنان هستیم و مطالبی میگذاریم.
اما بخوانید خواص سیب را که یکیش مقوی مغز است
و دیگری بباعث تقویت معده میشود و چیزهای دیگر
خواص سیب
خواص سیب
خواص سیب-سیب، یکی از سلامت بخشترین خوراکیهای اطراف ما محسوب میشود. از زمانهای گذشته مردم جهان علاقهی فراوانی به میوهها داشتند. طبق نظر مورخان، منشاء اصلی سیب مناطق سردسیر شمال اروپا بوده و از آنجا این میوهی با ارزش و مفید به نقاط دیگر جهان منتقل شده است.سیب یکی از میوههایی است که قبل از دیگر میوهها شناخته شد. تمدن انسان از دیر باز با سیب پیوند خورده است. سیب نشانهی عشق و باروری، دوستی، زیبایی، خوشبختی، تندرستی، دانایی، خوشی، نیرومندی و ... میباشد. سیب دارای انواع بسیار متفاوتی است.
همهی سیبها مانند هم نیستند. اندازه، رنگ، بو و مزهی متفاوت در گونههای مختلف، تعیین کنندهی نوع مصرف آنها است. مواد مغذی موجود در یک سیب به اندازهی آن بستگی دارد، نه نوع آن. انواع سیب پس از مرکبات ( پرتقال ، نارنگی ، لیموشیرین، لیموترش و گریپ فروت) و موز ، عمدهترین میوهی پرورشی در سطح دنیا است.
کلیات گیاه شناسی
درخت سیب در بیشتر نقاط دنیا پرورش داده میشود و سیب میوه ایست که میتوان گفت در هر جای دنیا وجود دارد و همه مردم دنیا آن را میشناسند. در ایران این درخت به صورت وحشی در جنگلهای شمال وجود دارد در لاهیجان و رودسر آن را آسیب ، هسی و هسیب و در مازندران به آن سه میگویند. سیب انواع مختلف دارد. انواع وحشی آن کوچک و پرورش یافته آن درشت میباشد. سیب نوع ترش و شیرین دارد.
ترکیبات شیمیایی سیب
خواص سیب -سیب دارای ویتامین و مواد مغذی زیادی است و بیمناسبت نیست که یک ضربالمثل انگلیسی میگوید که خوردن یک سیب در روز شما را از رفتن نزد دکتر بینیاز میکند.
خواص سیب
-یکی از خواص سیب این است که در حفظ طراوت و شادابی پوست موثر است.با استفاده از سیب میتوان ناراحتیهای شایعی مانند خشکی پوست، ترک خوردگی پوست، رنگ پریدگی و بسیاری از بیماریهای پوستی طولانی و مزمن را از بین برد یا نشانههای آنها را کاهش داد.لازم به ذکر است که این قابلیت سیب به دلیل وجود ریبوفلاوین (ویتامین B2)، ویتامین C و A ، مواد معدنی مانند آهن، منیزیم، کلسیم و پتاسیم میباشد.
خواص سیب
-یکی دیگر از خواص سیب این است فشارخون را منظم میکند.خوردن سیب و حتی بو کردن سیب، باعث کاهش فشار خون میشود. بررسی انجام شده توسط دانشگاه ییل (YALE) نشان داد که تنها یک بار بو کشیدن سیب، فشارخون بیماران را پایین میآورد.
-یکی دیگر از خواص سیب این است که برای دندانها و لثهها مفید است،اسیدهای موجود در سیب، هنگام جویدن باکتریهای دهان را از بین برده و دندانها و لثهها را تمیز میکنند. جویدن یک سیب مانند این است که از یک مسواک طبیعی استفاده کنیم. مطالعات نشان میدهند که سیب قادر است ذرات غذایی باقی مانده در پشت دندانها و لثهها را پاک کرده و فساد دندان و بیماریهای لثه را از شما دور سازد. حتی کسانی که در گذشته از بیماریهای لثه رنج بردهاند، خواهند توانست از فواید ناشی از غنی بودن سیب از ویتامینC بهرهمند شوند.مواد مغذی موجود در سیب باعث تقویت ساختار دندانها میگردد. مینای دندان را محکمتر میسازد و از جرم گرفتن دندانها پیشگیری میکند.اسیدهای موجود در سیب، اثر ضدالتهاب و باکتریکش بر دندانها و لثه دارند. پژوهشهای علمی نشان داده است که یک ربع ساعت پس از خوردن آهستهی یک عدد سیبترش حدود 90 درصد و بعد از یک ساعت تقریباً تمامی ذرات میکروبی موجود در دهان از بین میروند.
-یکی دیگر از خواص سیب این است که جویدن سیب، عضلات فک را قویتر میسازد. آب سیب تازه بدون هر مکملی به دلیل اثرات ضد التهاب مواد موجود در آن، دهان شویهای ساده و طبیعی محسوب میشود.
-از بروز بیماری نقرس و درد مفاصل پیشگیری میکند،یکی از بیماریهایی که بهطور مشخص به علت پرخوری و مصرف مداوم منابع حیوانی (گوشت قرمز و چربی) و الکل بروز میکند، درد مفاصل و نقرس است. البته آمادگی ابتلا به این بیماری ارثی است. در موارد شدید، بیمار با دارو و کمپرس سرد درمان میشود. برای جلوگیری از گسترش و طولانی شدن بیماری پیروی از برنامهی غذایی فاقد گوشت و چربی، لازم است. همچنین سیب میوهای بسیار باارزش است؛ چرا که همچربی چندانی ندارد و هم موجب کاهش اوره میگردد.سیب خام یا پخته مانع تشکیل اسید اوریک در بدن میشود و پس از مصرف آن مقدار کلی اسیدهای ادرار، به ویژه اسید فرمیک افزایش مییابد. از این رو مصرف آن برای مبتلایان به درد مفاصل و نقرس توصیه میگردد.
-سیب مقوی مغز است. به همین جهت برای کسانی که کارهای فکری انجام میدهند مفید میباشد. به طور کلی سیب به علت داشتن فسفر، اعصاب و مغز را تقویت میکند.
-یکی دیگر از خواص سیب این است که اثر آرام بخشی دارد،دم کرده ی پوست سیب که با اندکی عسل شیرین شده باشد، نوشیدنی آرام بخشی است. خوردن سیب خام نیز تأثیر آرام بخشی بر دستگاه اعصاب دارد. علاوه بر ویتامینهای گروه B، منیزیم و فسفر و برخی عناصر دیگر موجود در سیب اثر آرام بخشی بر اعصاب دارد. همچنین شیرینی سیب و جویدن آن باعث انبساط عضلات منقبض صورت میشود.
خواص سیب ترش
-خواص سیب ترش-سیب ترش قابض است و حالت استفراغ و دل بهم خوردگی را از بین میبرد.
-سیب ترش را بپزید درمان اسهال خونی است.
-آب سیب ترش مخلوط با انار برای تقویت معده و درمان اسهال و دل بهم خوردگی بکار میرود.رب سیب ترش علاج اسهال ، استفراغ و درد و غم است.
-مربای شکوفه سیب برای ضعف معده و ازدیاد نیروی جنسی مفید است.
-سیب ترش برای آنهائی که مزاج گرم دارند بسیار مفید است بالعکس آنهائی که مزاج سرد دارند باید سیب شیرین بخورند سیب در قدیم معالج بیماری نقرس و بیماریهای عصبی بوده است.
منبع, سایت بیتوته
سلام
امیدوار باش
جمله ایست که همه اون رو شنیدیم.
وقتی سختی به ما روی میاره خیلی از خودمون بیخود میشیم.
وقتی خبری رو میشنویم که به دلخواه ما نیست
خیلی از دوستانمون اونهایی که خیرخواه ما هستند سعیشون اینه که ما رو دلداری بدند.
هرکی با یک طرفند؛ یکی با بیان خودش و با گفتن جمله های امیدوار کننده
و یکی هم با آوردن چندتا آیه از قرآن کریم
و...
خب در وحله اول فکر میکنیم که چرا و چرا من باید اینطور بشم
شاید حتي به جایی میرسیم که حرف دوستامونم قبول نمیکنیم
میگیم خدا چرا منو باید اینطور کنه؟
اما اگر تو خلوت خودمون بریم و فکر کنیم و البته عاقلانه هم فکر کنیم
متوجه حرفهایی که دوستامون بهمون میگن میشیم
مثلاً حرف دوستمون که میگه ناراحت نباش خدا با تو هست
یه کمی که فکر کنیم واقعاً بعضی چیزها دستمون میاد.
من معتقدم که در مشکلات جایی نباید بریم که بعد فکر کنیم کسی ما رو نمیبینه
یا فکر کنیم که زمین و زمان باهامون بدند.
بلکه به نظرم باید جایی رو بریم و در کسی رو بزنیم که حرفامونو میفهمه
من حتي معتقدم اگه یه گره کوچک هم ازمون دور بشه
نشونه ی اینه که یه کسی ما رو داره میبینه و بهمون لطف میکنه
فقط یه کم باید نکته بین باشیم و سعی کنیم همون نگاه ولو اندک رو هم ببینیم
و به حساب بیاریم تا نگاههای بعدی پشت سر هم بیاد.
شما هم فکر کنم از این مثالها دم دستتون زیاد باشه اگه دوست داشتید و قابل گفتنه خوشحال میشیم بدونیم
ممنون.
سلام
در آیین مقدس اسلام احکام متعددی راجع به اعمال معنوی وجود دارد.
اعمالی که بخشی از آنها یک فریضه است و باید آن را انجام دهیم.
زندگی دیمی یعنی عمل به همین فرایض است.
اما برای اینکه عبادتی مثل نماز برای ما به عنوان یک عبادتی شیرین تلقی شود
حتماً باید با عشق به خالق انجام دهیم.
یعنی وقتی ندای حَّی علي الصلة را میشنویم با دیده ی دل سراغ محبوب را بگیریم.
در ادامه توصیه ای از مرحوم رجب علی خیاط تقدیم شما میشود.
رهنمودهای شیخ درباره نماز
یکی از شاگردان شیخ که حدود سی سال ملازم او بود، درباره نماز ایشان می گوید: خدا شاهد است که من می دیدم که در نماز مثل یک عاشق در مقابل معشوقش می ایستاد،
و محو جمال او بود.
شیخ رجبعلی می فرمود:
«شیطان همیشه می آید سراغ انسان. یادت باشد که توجه خود را از خدا قطع نکنی. در نماز مؤدب باش. در نماز باید همانند هنگامی که در برابر شخصیت بزرگی خبردار ایستاده
ای، باشی؛ به گونه ای که اگر سوزن هم به تو بزنند، تکان نخوری.»
دکتر فرزام درباره حالات شیخ در نماز می گوید: نماز شیخ خیلی باطمأنینه و با آداب بود. گاهی که به نماز جماعت ایشان دیر می رسیدم و قیافه ایشان را در نماز مشاهده
می کردم، متوجه می شدم انگار لرزه ای بر اندامشان مستولی شده، و در عین نورانی شدن، رنگ پریده و غرق در ذکری است که بدان مشغول می باشد. حواسشان کاملاً جمع
و سرشان پایین بود.
منبع, سایت حوضه
سلام .
یکی از چیزهایی که باعث میشه زندگی با دوام بشه محبت به همدیگر است .
این محبت یا به پدر و مادر میتواند باشد یا به همسر و فرزندان .
اونایی که همسر یا فرزندی ندارند یا آنهایی که هنوز وارد جرگه ی متأهلی نشدند .
میتوانند محبت را در میان دیگر اعضای خانواده تقسیم کنند .
اصطلاحاً مردم از اون دسته افرادی که محبت کردن رو بلد نیستند
همچین دل خوشی ندارند .
گاهی اوقات میشنوی از زنی که میآید درد دل میکند و میگوید
همسر من خیلی به ما محبت نمیکند . صبح تا شب که سر کار است
وقتی هم که خانه میآید انتظارش این است که با او حرف نزنیم و بگذاریم او استراحت کند .
این واقعاً دردیست که برخی خانواده ها با آن رو به رو هستند .
بعضیها فکر میکنند در یک زندگی اگر پول بیشتری باشد پایداری اون زندگی بیشتره
اما نه بخوام کلیشه ای حرف بزنم کسانی را دیدم که به قولی
در پول غرقند اما زندگیشون را که میبینی احساس میکنی که خیلی شیرین نیست .
کلاً درباره ی محبت خیلی میشود حرف زد اما فقط این جمله را میگویم
امروز به خاطر مشکلاتی که وجود دارد
کسی از زبان تلخ خوشش نمیآید
شاید در آینده بتوانم مصداقی را که دیده ام را بنویسم .
....
در ادامه حرفهای روانشناس [خانم دکتر مهرنوش دارینی را اگر فرصت کردید بخوانید] .
برای من اینگونه مطالب موجب تحول میشود .
سلام
حدود 31 روز تا عید مانده است.
و این یعنی اینکه سال 92 هم دارد تمام میشود.
شاید بتوانم بگویم این روزها اکثر خانواده ها
هر کدام کم و زیاد در تکاپوی نو کردن خانه ی شان هستند.
یکی آماده ی رفتن به خانه ی نویی که با قسط و وام خریداری کرده است میشود .
یکی هم با شست و شوی فرشها و موکتها به اصطلاح طرحی جدید برای خانه اش میریزد.
اکثر خانواده ها دوست دارند هم زمان که سال نو میشود؛ محل لوازم خانه را تغییر دهند.
چون از یک نواختی بیزارند ... بسیار هم به نظر من که خوب است .
خدا کند دلمان را هم از غبارها دور نگه داریم .
من اگر ریا نباشد به مادرم کمک کردم
میروم بالای چهار پایه و پرده ها را باز میکنم فرشهایی که قرار است شسته شود جمع میکنم
خودم از این کارها با همه ی سختیش خوشم میاد. چون مطمئنم جدا از ثوابش که خدا کند
منتی سر مادر نگذاریم تا نصیب ما هم شود
اما به مرد بودنم و به آینده ی پیش رویم کمک میکند .
به نظر من یک مرد خوب اون وقت میتونه مرد باشه که داخل خانه ی پدر و مادرش بیاموزد آنچه را که مهم است .
من اهل نصیحت کردن نیستم اما فقط به بعضی از پسرهای همنوعم یک توصیه دارم
تا میتوانید یاد بگیرید که اگر از همین حالا نخواهید چیزی را یاد بگیرید
مخصوصاً کارهای خانه را در سنین بالاتر اصلاً نمیتوانید و به قولی حوصله اش را نیز نخواهید داشت که یاد بگیرید .
من از اینکه بتوانم انسان مفیدی باشم خوشحال میشوم.
یعنی در کاری که از من بر میاد و کوتاهی نکنم آن وقت احساس غرور میکنم .
و اعتماد به نفس عجیبی بهم دست میدهد .
خیلی تعریف کردم نه ؟
سلام
امروز میخواهم بگویم آنچه از عمق وجودم درباره ی یکی از ما ..
گاهی فکر میکنم چرا برخی که فکر میکنند سوادشان اینقدر بالاست
که میتوانند درباره ی هر چیز و هر کس خیلی ریلکس حرف بزنند ؟
و ادعایشان این است که من فلان رشته را میخوانم و میتوانم درباره ی تو حرف بزنم
و شخصیتت را برایت بگویم که چه طور آدمی هستی .
خوب, فکر میکنی که واقعاً با یه آدمشناس طرف هستی اینقدر که مشتاق میشوی حرفهایش را بشنوی
و ببینی آنچه میگوید واقعاً در من هست یا نه فقط یک ادعاست ؟
گاهی که برخی حرفها را میشنوی میبینی ای بابا فکر کنم هیچکس بهتر از خودم خودم را نمیشناسم .
گاهی اینقدر در علم غوطه ور میشویم که دیگر فکر میکنیم هیچکس بهتر از من نیست
پس من یک پزشکم یا یک مهندس فلان معدنم یا یک روانشناس متبهرم.
فکر میکنم باید کمی به خود بیاییم و ببینیم آیا علممان واقعیست یا نه آبکیست؟
به خودم میگم مثلاً تو که عربی خواندی آیا دیگر باید بگم من از همه بهتر عربی تکلم میکنم و هیچکس بهتر از من نیست
البته این به این معنی نیست که اعتماد به نفس را بگذاریم کنار
آن بحثش فرق میکند .. اما به هر حال علمی که از آن بعضیها فقط ادعا دارند
به درد نمیخورد .. اما انتهای حرف ما ...
آقایان و خانمهایی که فقط ادعای نقادی از رسانه ی بهار را دارید
قبلش این را بگویم که در گفتن این مطلب از هیچکس و شخص مدیر رسانه ی بهار نگرفتم .
اما متأسفانه برخی چیزها را که میشنوم میبینم که سکوت نکنم بهتر است.
کمی در نقدهایتان صادق باشید همه ی ما خطاکاریم
و در هر دوره از زندگیمان دچار اشتباهاتی خواسته یا ناخواسته میشویم ..
اما فکر نمیکنم حد اقل آنکسی که با خواندن چند پست بتواند بگوید
شما دچار دو شخصیتی هستی و فکر میکنم روانشناسی نمیآید به شما بگوید برو
چند پست رو بخون و بگو فلانی بیثار است و ......
به قول یکی از دوستان با خواندن چند پست نباید قضاوت نا به جا کرد.
حرف زیاد است بس است دیگر ....
سلام
و این عشق عجب بهانه ای شده برای برخیها!
برخیها که عشق را بهانه ای برای انجام برخی کارها میکنند.
گاهی که به سراغ این آدمها میروی و میپرسی که فلانی چرا فلان عمل ناپسند را انجام میدهی؟
باورش اینست که ای بابا یک شب که هزار شب نمیشه.
و این میشود یک مسئله ی بسیار عمیق که امروز با آن مواجهیم.
فکر کنم دیروز در تقویم غرب روز والنتاین بود. روزی که میگویند روز عشاق است.
به قول یکی از دوستانمان روز عشاق جوجه فنچهاست.
خوب, جایی درباره ی مبنای این روز میخوندم که لپ مطلبش به من گفت:
هیچ مبنای مشخصی برای این روز نیست. یعنی اینکه یک کشیش به نام «والنتاین»
در زمان ساسانی میاد و برخلاف دستور پادشاه که ازدواج را رسماً منع میکند چون معتقد است جنگجو نباید دل به کسی ببندد.
لذا این کشیش میآید و کار دیگری میکند سربازانی که دخترانی را دوست داشتند عقد آنها را جاری میکرد.
بد این طرف به زندان میرود و عاشق دختر زندانبان میشود و بعد هم کشته میشود.
در تاریخ این فرد به نام شهید راه عشق نامیده میشود.
این افسانه است در کتب مسیحیت این و چندین افسانه ی دیگر راهی شده
برای برقراری این روز به نام والنتاین
خوب غرب کاری که میکند اینست که خانواده را قبول ندارد.
پس میآید میگوید دختران و پسران مجرد بیایید یک روز را با هم باشید
اشکالی هم ندارد اصلاً عشق را بدون هیچ مفهومی تجربه کنید. خیلی مناسب است.
اما واقعاً اگر عاقلانه نگاه کنیم
آیا میشود عشق را بدون علاقه ای تجربه کرد؟
آیا اگر قرار باشد عشقی پایدار باشد
نباید یک مبنایی داشته باشد؟
آیا عشقهای امروزی روحیه ها را خراب نکرده است؟
خوب چرا ما سطحینگر شدیم؟ چرا جوونهای امروز ما کورکورانه راهی را میروند که
بعدها صدمه به روحشان میزند ؟
آیا نمیشود عشقهای بزرگ را انتخاب کرد؟ و به آن رسید؟
آیا امروز نمیشود به جای جوگیر شدن در مسائلی که بعدها ممکن است روحمان را دچار آشفتگی کند
به فکر چیزهای بهتری باشیم ؟
اگر بخواهم درباره ی این موضوع حرف بزنم مثنوی 70 من کاغذ میشود.
اما در ادامه اگر دوست داشتید تاریخچه ی روز ایرانی عشق را بخوانید
خودم این را بیشتر پسندیدم امیدوارم مقبول شما نیز باشد.
لطفاً به گزیده ی یک خبر دقت کنید.
«معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان گفت: تجردهای ناخواسته و بی رغبتی به ازدواج از مشکلات جوانان است اما مشکل جدی در این زمینه همسریابی است و
روشهای سنتی خواستگاری، دیگر جوابگوی شناخت جوانان از یکدیگر برای ازدواج نیست.
به گزارش خبرگزاری
فارس،
محمود گلزاری با اشاره به روشهای ازدواج سنتی گفت: روش سنتی همسریابی در کشور ما خواستگاری است که با توجه به تغییرات جامعه این روش به تنهایی جواب نمیدهد.
وی تصریح کرد: پدیده شهرنشینی گسترش یافته و خانوادهها از حالت گسترده به هستهای تبدیل شدهاند. به همین دلیل شناخت و تعامل زیادی بین خانوادهها وجود ندارد
و روشهای سنتی دیگر جوابگوی شناخت جوانان از یکدیگر برای ازدواج نیست در فضای مجازی نیز ارتباطات جوانان آسیبزا است.
گلزاری با طرح این سئوال که چه روشی را باید پیش روی جوانان در انتخاب همسر بگذاریم، اظهار داشت: ما به مشاورههای ازدواج نیاز داریم. مثلثی را باید ترسیم کنیم
که یک رأس آن جوانان، رأس دیگر والدین و رأس سوم آن افراد آگاه و مشاوران مجرب هستند. چرا که وضعیت موجود نشان میدهد همه افراد نمیتوانند در انتخاب مناسب
همسر آینده خود تشخیص درستی داشته باشند».
خوب, این گفته ی معاون امور جوانان یک وزارتخانه ایست که حالا نزدیک به
2 سال از آغاز تشکیل این وزارتخانه میگذرد.
کاری به اینکه تا به حال چه کارهایی برای امر ازدواج جوانان در کشور شده یا نشده ندارم.
اما نکته ی اصلی که دوست دارم شما نیز درباره اش سخنی بگویید
این جمله است. .. [روشهای سنتی خواستگاری، دیگر جوابگوی شناخت جوانان از یکدیگر برای ازدواج نیست].
به نظر میرسد امروز هر جوانی برای انتخاب صحیح برای آینده اش ملاکهایی را در نظر دارد.
هرکس در شرایط خود. ... درد این کشور همیشه این بوده
که ازدواجهایی که از مواردی چون ارتباطهای قبل از ازدواج باشد
در خیلی از مواقع جواب نمیدهد.
این نظر برخی از کارشناسان مذهبیست. من نمیگویم.
اونها معتقدند که این نوع ازدواجها بعدها اگر دو طرف به یکدیگر در کوچکترین موضوعی شک کنند فوری ساز طلاق سر میدهند.
و این میشود که آمار طلاق بالا میرود.
حال این سؤال را میپرسم آیا از نظر شما ازدواج به روش سنتی جواب میدهد؟ یا نه؟
دوستان عزیز, خواهشی که دارم این است که خیلی سریح به سؤال جواب بدهید
این یک محیط مجازیست و تقاضای من این است حتي اگر جوابتان منفیست بگویید شاید آن جواب منفی هم نکات مثبتی داشته باشد.
سلام .
نمیدانم تا به حال چند بار به قم آمدید؟
یا شاید هم تا به حال برخی نیامده باشند.
خوب, خیلی از زوار که به قم میآیند گله و شکایتشان از آب و هوای این شهر است.
شهری کویری در مرکز ایران
شهری که بنا بر برخی نقلها از زمان تولد امام صادق علیه السلام تأسیس شد.
شهری که جبریل بشارت آن را به پیامبر اکرم در معراج داده بود.
شهری که امیر المؤمنین به مردمش سلام کردند.
شهری که بنا بر روایات مأمن شیعیان و حرم اهل بیت میباشد.
بگذریم از برخی آلودگیها که ممکن است این شهر را نیز بی نصیب نکرده باشد.
اما به هر حال چیزی که خیلی برای هر کس که دلداده ی اهل بیت باشد
اینجا را نیز دوست خواهد داشت.
هرچند آب شوری دارد و هوایش با بقیه ی نقاط تفاوت دارد.
امروز دلم میخواهد با هم برویم زیارت این بانوی کریمه
و زیارتنامه ی عشق بخوانیم و توسلی به این بانو داشته باشیم.
هرکس هم که تا به حال این حرم را زیارت نکرده امروز دل بدهد
و خود را در اینجا خواهد دید.
از همه ی شما التماس دعا دارم
در ادامه این زیارت مإثور را بخوانید
سلام
میدانم هر نفر از شما مخاطبینی که به این وبلاگ میآیید
حتماً دغدغه های شخصیی دارید
اما اجازه بدهید اینبار کمی از خود فاصله بگیریم و به ما بیندیشیم.
امروز که این متن را مینویسم
به این فکر میکردم که امروز چرا دنیا همه ی هوش
و حواسش به ماست؟ .. چرا همه ی دنیا به این کشور نگاه میکنند؟
چرا آمریکا هر کاری که میخواهد بکند ایران را یک مانع سر راهش میداند؟
مگر ما چه داریم که امروز دنیا همه ی نگاهش به ماست؟
نمیدانم چه قدر اهل دنبال کردن مسائل سیاسی هستید اما اگر هم خیلی دنبال این مسائل نباشید
به هر حال تحلیلهای دور و بر خود را حتماً میشنوید
میبینید هر کس از اوضاع کنونی یک نظری میدهد حال درست و غلطش را کار ندارم
برخی معتقدند که آمریکا واقعاً قدرت مند است. و اینگونه ذهن مردم
را به این سمت میبرند که آمریکا بلاخره نمیگذارد ایران ایران شود.
و تحدید نظامیش به عمل مبدل خواهد شد.
فکر نکنید کناری نشستم و از دور برم خبر ندارم
من هم مثل همه ی شما میدانم گرانی را میدانم بیکاری را
میدانم صفهای طولانی گرفتن سبد کالا را
میدانم بی لیاقتی برخی از مسؤولین که امروز به جای اینکه آسایش مردم را بخواهند
اما برخی دستوراتشان موجب سلب این آسایش میشود.
اما یک چیز برایم مشخص است.
به قول دوستم اگر شیعه ی واقعی باشیم
نه آمریکا نه هیچ قدرت دیگری نمیتواند بر ما پیروز شود.
این حرفها را شاید اگر از زبان یک مسؤول بشنوید
شاید برخی بگویند: نه اینها نمیدانند قدرتی مثل امریکا
بمب اتم دارد. اما من خودم میگویم
اگر واقعاً به وعده های قرآن که بر پیروزی حق بر باطل اشاره دارد
معتقد واقعی باشیم میبینیم امروز کسی مثل امریکا واقعاً زوالش رسیده ولی نیاز به زمان دارد.
من میگم باید بفهمیم که مسلمانیم پس اگر مسلمان باشیم و شیعه ی واقعی هم باشیم
پس نگران هیلی از اتفاقات ناگوار نباید باشیم
گزینه های ما نیز همین عمل به اعتقادات است.
سلام
در پست روز شنبه از نت گفتم و در واقع
از یک رسانه برای نشر افکار گفتم.
گفتم میتواند این رسانه ی مجازی برای ما مفید هم باشد اگر
نحوه ی صحیح استفاده اش را بلد باشیم.
بگذریم فقط منباب یادآوری عرض شد.
در چنین روزهایی در سال گذشته بود
که وبلاگم را راه اندازی کردم.
وبلاگی که پیشنهاد ایجادش توسط یکی از دوستان خوبم بود.
حتي انتخاب این اسم هم به سلیقه ی این دوست ما بود.
شاید 2 3 سال پیش بود دوست داشتم این کار را بکنم
اما حقیقتش وقتی رفتم که اینکار را بکنم
دیدم چه قدر وبلاگ زدن سخت است
( منظورم ایجادش است).
اما با اینکه دوستم (محمد چراغی) این پیشنهاد را به من کرد فکر کردم به هر حال کار سختیست
چون من با این محیط خیلی آشنا نبودم.. و با این موانع مجازی
معلوم هم نبود بتوانم کسی را به بازدید از وبلاگ ترغیب کنم.
اما باز دوستم گفت: «بزن بلاخره به لطف خدا و ارتباط من با یکی از دوستانم
سعی میکنم تا جایی که میشه بگویم بیان وبلاگ ما.
یادمه اون اوایل یکی 2 نفری که همین الآن هم به این وبلاگ میآیند
لطف کردند و همان ابتدا آمدند.
ولی باز بازدید خیلی کم بود.
به هر حال نوشتیم و نوشتیم تا رسیدیم به 2 3 ماه قبل که بلاخره با هر زحمتی بود
توانستم چند نفری را به بازدید دعوت کنم
و این دوستان هم واقعاً لطف میکنن و با اینکه شاید خیلی نتوانم
بهشان سر بزنم ولی میآیند اینجا و نظر خود را ثبت میکنند.
شاید چیزهایی که میگویم کلیشه ای باشد؛ ... اما من از همه ی شما مخاطبین ثابت وبلاگ این حقیر کمال تشکر را دارم.
اما میخواهم بگویم
همه شمایی که به این وبلاگ میآیید حتماً
به وبلاگهای دیگری که حتماً از ما بهترند سر میزنید.
که آنها از نظر ظاهر و رنگ صفحات و نوع قلم در نوشته ها از ما نیز بهترند.
این را نیز به شما میگویم وبلاگنویسی هم یک علم است. ولی من خودم هرچه اینجا بلدم
بیشتر تجربی بوده و کسی بهم یاد نداده .
اما به هر حال از آنجایی که اگر انسان تلاش کند به آنچه تا کنون نرسیده میرسد من هم میخواهم که بهتر شوم
و نیازمند انتقاد و پیشنهادهایتان هستم.
هرکس دوست داشت به ما کمک کند ما مشتاق میمانیم
هرچند واقعاً نمیتوانم جبران این محبت را کنم.
لذا راهنماییهای شما را میپذیرم و تا جایی که بشود در وبلاگ به کار میبرم.
اما نظرات خصوصی و راهنماییهای خصوصی شما هم برایم مهم خواهد بود و اگر نظری خصوصی داشتید من میخوانم و اگر
شما مایل بودید تعامل بیشتری با هم خواهیم داشت.
لذا از آن مخاطبانی که میآیند این وبلاگ
و من آنها را میشناسم نیز خواهش میکنم
این بار نظر خود را اینجا ثبت کنند تا من بتوانم از این نظرات نیز استفاده کنم.
سلام
این جمله را در طول روز یا هفته زیاد به کار میبریم.
«من وقت ندارم یا وقت نکردم«.
ما هر روز بنا بر شرایطی که هر کدام داریم
ممکن است کار زیادی داشته باشیم.
و اصطلاحاً این مواقع است که میگوییم [من وقت ندارم].
خودم به این فکر میکردم واقعاً وقتی میگم وقت ندارم یا وقت نکردم
آیا واقعاً وقت ندارم یا سهل انگارم خودم نمیتوانم وقتم را تنظیم کنم.
گاهی فکر و وقتم را سر چیزهایی میگذارم که بعد از یک مدتی میگویم «ای بابا دیدی بیخودی وقتم گذشت»؟
به خودم میگم گاهی اون طور که باید هنوز از جوونیم استفاده ی درستی نکردم.
به خودم میگم: منتظر هستم تا یه کسی بیاد منو به سمت جلو هول بده یعنی:
بتونه بهم کمک کنه برای ادامه ی راهی که باید درست طی کنم.
به کسی جسارت نمیکنم ولی گاهی به یه کسی کاری را میسپرم که برام انجام بده
بعد که ازش میپرسم فلانی چی شد؟ قسم میخوره میگه وقت نکردم.
من قبول دارم این روزها همه یه جورایی گرفتار هستند
اما باز میگم اگه وقتمونو تنظیم کنیم
به همه کاری میرسیم
الآن چند وقتیه پلایرم دادم جایی درست کنه
بعد از یه هفته رفتم سراغ اون بنده خدا
میگم چی شد؟ میگه فلانی اصلاً وقت نکردم.
عصبانی میشم ولی هیچی نمیگم میرم ولی همش تو فکرم آخه چرا
وقتی یه کاری بهمون محول میشه چرا دنبالشو نمیگیریم
که بعد بگیم وقت نکردم؟
این قدر از این چیزها برام پیش میاد این یکیش بود.
بگید چکار کنم؟