سلام.

راستش امروز نکته ای رو میخوام بیان کنم که:

شاید بعضی از ما با اون سر و کار داشته باشیم.

اصولاً خندیدن باید در زندگی ما همیشه بر لبهامون جاری باشه.

اما آیا اصلاً ما خندوندن بلدیم؟

یا فقط چون مثلاً حالا یه چیزی شنیدیم که میگه: خنده بر هر درد بیدرمان دواست.

به جوری که خودمون بخواهیم تعبیر میکنیم.

اما دیروز به نکته ای رسیدم که برام جای تأمل داشت.

اینکه متأسفانه ما با شوخیهای بیجا باعث ناراحتی دیگران میشیم.

و اصولاً بعضی از ما یاد گرفتیم که به هم بخندیم تا با هم بخندیم.

بعضی از ما وقتی با کارهای عجیب که به نظرم اصلاً جای خنده هم نداره

سعی میکنیم که فقط خودمون را مثلاً شاد کنیم.

اصلاً هم کاری نداریم که آیا این کار درسته یا نه؟

من جریانی را تعریف کنم تا مسئله دستتون بیاد.

یه بنده خدایی میگفت:

یکی از همکارامون را خواستم سر کارش بگذارم گفتم چه کنم؟

که به ذهنم رسید  بیام با یک خط دیگه ای اون رو سر کار بگذارم.

بعد بهش زنگ زدم و با صدای جنس مخالف بهش گفتم: من تو رو دوست دارم.  

من تو رو تو خیابون دیدم از قیافت خوشم اومد و از این جور حرفهای ......

 

خلاصه اون بنده خدا مونده بود چه کار کنه منم تو دلم قاه قاه میخندیدم.

و خب البته بگم اگر من جای اون طرف بودم حتماً میفهمیدم که فلانیه.

اما همه که مثل هم نیستند.    بهش گفتم: آیا این درسته

که تو بیایی یکی رو دست بیاندازی و فقط خودت بخندی؟  

گفت خوبه حال میده. گفتم والله من که اینو گوش دادم اصلاً باهاش حال نکردم.  

گفت تو هم که مثل این حاجآقا ها میخوایی نصیحت کنی گفتم نه جدی میگم.  

چرا کاری میکنی که اصلاً تو روت میشه بری بهش بگی فلانی من بودم که سر کارت گذاشتم خواستم یک کم بخندیم.

تازه اون چیزایی که اون به این همکارش میگفت به نظر من که اصلاً خندیدن نداشت.

اون به من گفت: من که اهل این چیزها نیستم فقط تفریحیه خیلی جدی نگیر.

گفتم مگه هر کی گفت برو تو آتیش تو هم باید بری؟ گفت: ای بابا\

بهش گفتم فلانی من که تو رو میشناسم بیا از این کارات دست بردار ما که نمیتونیم سر خدا شیره بمالیم.

به هر حال باید کمی جدی با مسئله خنده و خندیدن برخورد کنیم.

من خودم اگه نگید بچه سوسول اصلاً تا حالا کسی رو اینجوری سر کار نگذاشتم.

ما هم شادیم و اصولاً از برخورد با آدمای خوشمشرب لذت هم میبریم. 

ولی اینکه کسی رو دست بیاندازم و بعد هم بخندم اصلاً تو کتم نمیره. 

من اصولاً دوست دارم وقتی بخندم که اون جک یا حالا هر چی یه مایه ای از حرف حسابی توش باشه..   

یه حرف هم بگم طنز و بذله گو بودن یک هنر اکتسابیه

اونایی که تو این مسیرند باید

حواسشون باشه که کارهایی بکنند که نه فقط خودشون بلکه همه با هم بخندند.  

ما در دینمون هم هست اصولاً اهل بیت در سیره زندگیشون هم بوده.

همیشه توصیه شان هم بوده که مومنین باید در دلهاشون سرور و شادمانی باشه

البته جداً معصومین علیهم السلام بر حضر داشتند ما را از شوخیهای بیجا.