سلام,

به نظر شما حق چیه و اصلاً حق برای کیه؟

این که میگن: [حق  ناحق نکن] یعنی چی؟

ما آدما خودمون رو همیشه محق میدونیم.

محق میدونیم چون دلمون میخواد از امکانات این بشر استفاده کنیم. 

محق میدونیم چون  خودمون را شایسته تر از بقیه میدونیم.

چه درست و چه نادرست.  

من و شما به این معترفیم که همین برتری طلبی ما باعث خیلی ناحقیها میشه. 

ناحقیهایی مثل,

بوق زدن بیجهت بعضی از ما که شاید باعث ناراحتی بعضیها بشه.

یا اینکه تو رانندگی وقتی میبینم ماشین جلوییم کمی آهسته میره

دلمون میخواد بهش داد بزنیم: خب برو دیگه لفتش دادی.

 

 یا در معاملات.

بعضی از ماها برای اینکه یه چیزی بیشتری سود کنیم سعی میکنیم تا یه راهی پیدا کنیم تا طرف رو دور بزنیم. 

حتماً من و شما در بعضی از ادارات دیدیم که,

اون کارمند به دلیل اینکه حالا چون کارمند اون اداره است فخر فروشی میکنه

چون میگه: من لیسانس دارم و سعی میکنه تا اینطوری خودش رو صاحب حق بدونه.

اصطلاح روانشناسیش همون اعتماد به نفس [کاذب] است.

این موارد تا دلتون بخواد زیاده.

بعضیها هم که حرف حق را قبول نمیکنند.

تازه امروزه یک باوری رایج شده

اونم اینکه هرکی حرف حق رو بزنه محبوب نیست.

امروز حتي زدن حرف حق را باید کمی با احتیاط بیان کرد.

امروز حتي در دنیای مدرن کنونی هم صدای کسی که حرف حق رو میگه در نطفه سعی میکنند که خفه کنند.

و خلاصه برداشتهای متفاوت از حق و حقیقت

انسانها رو با هم دیگه به چالش کشونده.  

اما اون چیزی که باید برای ما مسلمانان مهم باشه اینه که,

یک اعتقادی وجود داره اون هم عمل به دستورات این دین شریف است.

که اگه واقعاً اهل عمل باشیم خودش معنای عادلانه ی حق هست.

حقی که امام اولمان به راستی خواست آن را در حکومتش معنا کند.

حسینی که خواست با قیامش آن را به ما بشناساند.

پس وقتی ما الگویهای مناسبی داریم چرا برای این حق طول و تفسیر میدهیم؟

چرا حق رو اون طور که میخواهیم تعبیر میکنیم؟

چرا به باور حقپذیری از اصول کمتر معتقدیم؟ 

البته این بحث رو میشه مصداقی براش مطلب نوشت که اگه خدا عمری بده

انشا الله به معنای مصداقی حق نیز میپردازیم.