حال و هوا

برای این دین زحمات زیادی را کشید و به گردن همه ما و همه ی آنانی که برای دین زحمت میکشند حق دارد یادش گرامی باد.

و اما, من امروز فقط از طریق این دستنوشته میخوام این روز را به همه معلمین و اساتیدی که برای من زحمت کشیدند  را تبریک بگویم.

 اسم چند نفرشان را میگویم من یک معلم فقیدی داشتم به نام آقای پوربافرانی

ایشان معلم دوران آمادگی من بودند ما بّچه بودیم و ایشان به ما خیلی خدمت میکردند.

هرکسی امروز این نوشته را خواند برای او و هنه معلمین درگذشته یک فاتحه ای بخواند. معلمین دیگری هم برای ما خیلی زحمت کشیدند, مثل آقای محمد زلفیگل که الآن بازنشسته هستند.

آقای نظری و آقای یزدانی و آقای سخایی و آقای حمیدی و آقای علیزاده آقای نازمیپور و آقای موکارینژاد که البته ایشان 2 سال معلم تلفیقی من بودند.

و اساتید ما هم در نوع خودشون به ما کمکهایی داشتند ولی من بیشتر از همه دوست دارم از استاد

مصتفوینیا اسم ببرم که ایشون با توجه به شرایطی که من داشتم به ما لطف زیادی داشتند.

و اساتیدی مثل استاد ناصری که ایشان هم به ما کمکهایی داشتند.

اما من در پایان باید از معلمین قرآن هم تشکری بکنم آقای نجفی که ما را به جامعة القرآن معرفی کرد. و آقای چراغی که معلم فرآن من هستند.

ما هرچه قدر از معلمین خوب بگوییم باز هم جبران زحماتشام نمیشود ولی همینقدر که به یادشان باشیم آنها را خوچحال میکند.

اما باز یک چیزی داشت یادم میرفت ما در دبیرستان که بودیم یک مدیر بسیار خوب داشتیم به نام آقای حسین علایی

راستش را بخواهید من خیلی از دبیرستانم خیلی راضی نیستم ولی چیزی که باعث شد من آن دبیرستان بمانم برخورد خوب آقای علایی بود اگر روزی این نوشته را خواندند

من همینجا دستشان را از راه دور میبوسم. و آقای حبیبی که خودشون یک استاد ورزش تحصیمکرده هستند