شادی را یاد بگیریم
سلام,
خنداندن افراد کار پسندیده ایست.
اینکه ما بتونیم بر اثر یه فعلی کسی را
بخندانیم به نظرم میآید که آدم مفیدی باشیم.
اصلاً ادخال سرور خیلی خوبه
پیامبر خوبیها میفرماید: «هرکه دل مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده».
اما شادی اصولاً به چیست؟
چرا ما از شادی لذت میبریم؟
روانشناسها نظرشون بر این هست که آدمهای شاد
باعث موفقیت یک جامعه میشوند.
اما بیاییم سراغ همین کشور خودمون
گاهی برای شاد کردن دیگری
از روشهای غلط استفاده میکنیم.
گاهی فکر میکنیم که شادی فقط مال ماست.
برخی با مردمآزاری که میکنند فکر میکنن اینم یه نوع شادیه.
گاهی خصوصاً این شاید در پسرها بیشتره
میبینیم بعضیها میگویند: بریم فلانی رو یه کم دست بیاندازیم بخندیم.
این یک نوع شادیه که اسمش شادی نیست همون تمسخره.
گاهی میاییم برای شادی کردن ادای برخی شخصیتها را در میآوریم
گاهی آدم به این کلیپها که گوش میکنه در گوشیها
ممکنه همون موقع آدم بخنده
ولی در بطن قضیه که فرو میروی
از خودت میپرسی: آیا این آدم فقط همین کار را برای خنداندن بلده؟
بگذارید بروم سراغ یک مسئله ی دینی
خوب میگویند: این ماه ماهیست که خلیفه ی دوم درگذشته.
و برخی از ساده لوحان میگویند
چون او دشمن اهل بیت هست پس ما بیاییم کاری رو کنیم که دل حضرت زهرا از اینکار شاد بشه.
میخواهم جمع کنم اما سؤالی از برخی از دوستان خودم دارم.
آیا بغض نسبت به دشمن اهل بیت یعنی به راه انداختن این عمر کشانیهاست؟
آیا انجام حرکات رقص دل حضرت زهرا را شاد میکند؟
تو که میگویی من در عروسی نمیرقصم و حتي میگی رقص حرامه
پس رقص در این مجالس هم باید حرام باشه
ولی تو چرا میروی در این مجالس و خلاف این کار را میکنی؟
جالب اینجاست که این افراد میگویند: خوب اونها دارن میکشن چرا ما نکنیم؟
حرفم تمام, دوست عزیز دشمن ترسوست و حد اقل ما نرفتن در این مجالس بهانه ای دست او نمیدهیم.